Abstract:
هفت اورنگ جامی یکی از مهمترین آثار کلاسیک ادبیات فارسی است که سرشار از قصّه¬ها و داستانهای تعلیمی و تمثیلی میباشد. هرچند هدف جامی از سرودن حکایات و قصّه¬ها، بیان پیام و القاء نتیجه تعلیمی، اخلاقی و ملموس ساختن مفهوم ذهنی و انتزاعی میباشد. امّا از تامّل در ساختار هنری و سبک و شگردهای روایی حکایات و قصّه¬ها نیز نباید غافل شد. چرا که هریک از آثار ادبی فارسی، دارای اصالت سبکی ساختاری مخصوص بخود بوده و شناخت و پژوهش بر روی آثار ادبی متناسب با شرایط و مقتضیّات هر دوره، یک امر ضروری و لازمه ورود به دنیای گسترده این آثار و دریچه برای شناخت سراینده میباشد. در این مجال سعی بر این است تا ویژگیها و الگوهای ساختاری حکایات هفت¬اورنگ تبیین شده و عناصر روایی چون طرح، ویژگی شخصیّتها، تعداد شخصیّتها مورد بررسی قرار گیرد تا گامی در جهت شناخت اجزای سازنده ساختمان حکایات و سبک¬شناسی آنها برداشته شود.
Machine summary:
پرسشـهائی کـه انگیـزة اصـلی چنین پژوهشی را تقویت کردند، عبارتند از: - آیا میتوان برای حکایات هفت اورنگ الگوهای ساختاری مشخصی پیدا کرد؟ - جامی در سرودن حکایات از عناصر داستانی چون طرح و شخصـیت چگونـه اسـتفاده کرده است ؟ - تبلور شخصیتها در حکایات چگونه است ؟ و شخصیتها دارای چه ویژگیهای مییباشند؟ آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار میگیرد بـرای نخسـتین بـار بعنـوان یـک پـژوهش مستقل بر روی حکایات هفت اورنگ انجام میگیرد و با توجه بـه حجـم گسـتردة حکایـات ، ضروری مینماید که این اثر جامی از دیدگاه تازه مورد تأمل قـرار گیـرد و اسـلوب و سـبک حکایت پردازی جامی تبیین شده و چند و چون عناصر داستانی بکاررفته در حکایـات مـورد تحلیل قرار گیرد.
الگوی اول با قبول تعریف ذکر شده در بالا، بخش عمده ای از آثار روایی جامی که عنوان حکایـت و تمثیل یافته ، از نوع حکایتواره خواهند بود؛ زیرا که یک یا دو عنصر از عناصر سازندة حکایت را ندارند و به چند بخش تقسیم میشوند: ١ـ قطعاتی که دارای دو شخصیت داستانیند و داستان حاصل گفتگوی بین آن دو است ، بدون آنکه از کنش داستانی بهره ای داشته باشند.
الگوی دوم ساختار حکایات مربوط به این الگو، چنین است که ابتدا وضعیت (Situation) خاصی ، آفریده میشود تا گام بعدی در شکل گیری حکایت کـه پرسـش و پاسـخی حکیمانـه اسـت ، پیموده شود.