Abstract:
حوزه سبکشناسی زبان، از میان گونههای مختلف ادبی، گرایش بیشتری را به نمایشنامهها نشان میدهد، به گونهای که متون نمایشی، یکی از مهمترین زمینههای پیادهسازی الگوها و مباحث سبکشناسی گردیده است.در این حوزه از تحلیلهای زبانشناسانه که در پی ابهام زدایی از اثر ادبی است، رویکرد کاربردشناسی زبان از دیدگاههای دیگر تخصصیتر است؛دیدگاهی که از شاخههای بینرشتهای محسوب میشود و به مرور، منتج به ایجاد گرایشی نوین در زبانشناسی و نقد دراماتیک شده است. این شاخه التقاطی از زبانشناسی، با طرح مسئله نوبتگیری در گفتمان روزمره و به طور مشخص در گفتمان نمایشی، دیدگاهی علمی را فارغ از در نظر گرفتن نویسنده اثر، برای تحلیلهای سبکشناسانه در اختیار منتقد و پژوهشگر قرار میدهد.نوبتگیری در گفتمان نمایشی به بررسی برخی مولفهها در کیفیت تسهیم نوبت میان شخصیتها میپردازد تا از این طریق، میزان قدرتمندی هر شخصیت در هر مقطع از نمایشنامه را مورد ارزیابی قرار دهد. هدف از این پژوهش پاسخ به این پرسش است که نوبتگیری تا چه میزان میتواند پژوهشگر را به درک سبک زبان نمایشی نمایشنامهنویسان یاری رساند. به این منظور این نگرش نوین بر نمایشنامه وای بر مغلوب(1349) غلامحسین ساعدی (1346-1314) پیاده شده است تا از این رهگذر، کاربرد این نظریه در تحلیل متن ادبی به طور عملی نشان داده شود. خواهیم دید که بهرهگیری از قواعد نوبتگیری، بیانگر میزان قدرت شخصیت در هر مقطع از نمایشنامه و در ارتباط با دیگر کاراکترها است.
Machine summary:
برآیند قدرت شخصیت در نمایشنامه (با تکیه بر سنجش قواعد نوبت گیری در نمایشنامه وای بر مغلوب ) (ص ٣٢٧ – ٣١٣ ) بهروز محمودی بختیاری (نویسنده مسئول )١ ، نرگس فرشته حکمت 2 تاریخ دریافت مقاله : ٩٠/٨/١٨ تاریخ پذیرش قطعی : ٩٠/١٠/١٩ چکیده : حوزه سبک شناسی زبان ، از میان گونه های مختلف ادبی ، گرایش بیشتری را به نمایشـنامه هـا نشان میدهد، به گونه ای که متون نمایشی ، یکی از مهم ترین زمینـه هـای پیـاده سـازی الگوهـا و مباحث سبک شناسی گردیده است .
مدلی را که هرمان برای تحلیل هـای گفتگـویی پیشـنهاد میدهـد، بـه نقـل از شـورت و کالپپر٢ (Exploring the Language of Drama:ص ٢) اینچنین است : -A-B-A-B… این مدل که برای مکالمه فی ما بین دو نفر طراحی شده است ، نشان میدهدکه وقتی A صحبت میکند، مکث کرده و سپس B صحبت میکنـد و مکـث میکنـد و تبـادل گفتگـو از طریق A به B و سپس A دوباره شکل میگیرد.
این ساختار در پرده دوم ، ایستایی خود را تا ورود مرد جوان به دایره گفتگوهـا همچنـان حفظ میکند، اما با ورود او، بازهم این خانم است که در جای جای این پرده ، قـدرت خـود را با بهره گیری از مولفه های نوبت گیری نشان میدهد.
بـه عبـارتی ، مـرد بـا توجه به شاخصه های نوبت گیری ، قدرت و برتری خاصی را در این قسمت نیـز(کـه موقعیـت فراهم است ) برای خود قائل نیست و البته خـانم نیـز چـون گذشـته ، سـعی در نشـان دادن برتری خود با در اختیار گرفتن نوبتهای بیشتر ندارد: مرد جوان : آخه چه خاکی به سر کنم ؟سرمو به کدوم دیوار بزنم ؟ خانم : به دیوار نزن ، اصلا به دیوار نزن .