Abstract:
ادبیات در ارتباط با محیط اجتماعی خود حالتی دو سویه و متقابل داشته است. گاهی تاثیرگذار بوده و گاهی در مقابل جریانهای اجتماعی عصر، حالت انفعالی و ایستا داشته است. قرن ششم یکی از دورههای پر آشوب ایران است. روزگاری است که دوره تجدید حیات سامانی از مدتها پیش به پایان آمده و خاندانهای شریف ایرانی نژاد برانداخته شده است و غلامان ترک نژاد سلجوقی و برکشیدگان به دور از فرهنگ و متعصب آنها با دست به دست هم دادن خلفای بغداد، با معجونی از قدرت حکومتی و قداست مذهبی، بر هستی و تفکر و مقدّرات ما چیره شده و با تجاوز و حق کشی، انحطاط دامنهداری را در ایران بنیاد نهادهاند. در این مقاله اوضاع عمومی شعر و شاعری در قرن ششم بررسی شده و نشان داده شده است که این گسیختگی اجتماعی و فرهنگی، چگونه فکر و اندیشه شاعران ما را در معرض تندباد فرهنگ سوز خود گرفته و لغزشهای اندیشهای را در آثار شاعران ما به وجود آورده و آنان را به سوی افراط و تفریط، تزلزل شخصیت، تناقض گویی، عدم انسجام فکری، خرد ستیزی، تقلید و جمود فکری، و تسلیم و جبرگرایی، تملق و چاپلوسی، گرایش به نوعی ادبیات درباری و تبلیغ دستگاههای جاهل حکومتی و ... سوق داده است. بدین ترتیب نوعی نقد محتوایی و آسیب شناسی شعر و شاعری در قرن ششم انجام پذیرفته است.
Machine summary:
در این مقاله اوضاع عمومی شعر و شاعری در قرن ششم بررسی شده و نشـان داده شده است که این گسیختگی اجتماعی و فرهنگی ، چگونه فکـر و اندیشـة شـاعران مـا را در معرض تندباد فرهنگ سوز خود گرفته و لغزشهای اندیشه ای را در آثار شاعران ما به وجـود آورده و آنان را به سوی افراط و تفریط ، تزلزل شخصیت ، تناقض گویی ، عدم انسجام فکـری ، خرد ستیزی ، تقلید و جمود فکری ، و تسلیم و جبرگرایـی ، تملـق و چاپلوسـی ، گـرایش بـه نوعی ادبیات درباری و تبلیغ دستگاههای جاهل حکومتی و ...
(کلیات نظامی ، خسرووشـیرین : ص ٣٥٨) سنایی نیز روزگار خود را ایام بـی شـرمی و شـوخی و کم آزرمی توصیف میکند که مسخرگان در آن به شهرت رسیده اند و جز بـه رنـدی و قلاشی نمیتوان شادمانه زیست (رک : حدیقـه ،باب العاشـر و دیـوان سـنایی :قصـیدة ٢٠١، ٢٢٣و قطعـة ٧١، ٨١) اوضاع عمومی شعر و شاعری بهر مندی فراوان شاعران از دانشهای زمان شاعران این دوره ، ریاضت مکتب و مدرسه را چشیده اند و بهره مند از دانش هستند انوری به حق ادعا دارد که از انواع علوم اعم از منطق و موسیقی و هیأت و نجـوم و ریاضی بهره ای وافر دارد و از آراء افلاطون و سایر فلاسفه باخبر است (دیـوان انـوری ،ج ١: قصیدة ١٢٧وقطعة ١٠٢، ٣٥٠) خاقانی نیز از اسباب دانش پیاده نبود و عـلاوه بـر علـوم رایـج زمانه ، بر تاریخ و عناصر اساطیری ایران ، معرفت کامل داشت (دیوان خاقانی : قصاید،ص ٢٨٨) عطار نیز از علم نجوم ، طب ، فقه و تفسیر و حدیث بهره ای کامل داشت و عمـری را در مطالعة کتب و احوال مربوطه به صوفیه صـرف کـرده بـود (رک : اسـرار نامـه ،بیت ١٧٦٣) حکیم نظامی نیز میگوید اگر کسی دامن وی را در جستجوی علوم بگیرد، میتوانـد آن جوینده را از سرتاپای این گلشن دیرینة دنیـا و فلـک آگـاه سـازد (کلیـات نظـامی ، .