Abstract:
پژوهش حاضر به مطالعۀ رفتارهای زیباییشناختی زنان طبقۀ متوسط و متوسط به بالای شهر مشهد میپردازد. با نمونهگیری نظری و هدفمند، تعدادی از زنان شهر مشهد انتخاب، و با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریۀ زمینهای مطالعه شدند. فرایند نمونهگیری نظری تا اشباع دادهها ادامه یافت. تحلیل اطلاعات گردآوریشده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت گرفت و یافتهها در قالب خط داستان (شامل 17 مقولۀ اصلی و 1 مقولۀ هسته)، مدل پارادایمی و نظریۀ کوچکمقیاس ارائه شدند. نتایج نشان داد که زنان بهدلیل نارضایتی از بدن، در سودای آفرودیتشدن هستند. این سودا علاوه بر نارضایتی از بدن، از رسانهها، مالکیت سرمایهای و... منتج میشود. در چنین شرایطی، راهبردهای تغییر بدن (خرید چهره/ بازخرید بدنی، بدنزایی/ بدنزدایی و...) در زنان فعال میشود، اما این راهبردها علاوه بر زیبایی، مخاطراتی نیز برای این زنان دارند. درواقع، سودای آفرودیتشدن این زنان، درنهایت به برساخت اجتماعی آفرودیت منجر شده و با وجود زیبایی، مخاطراتی نیز بههمراه داشته است.
This paper is to study the aesthetic behaviors of middle and upper-middle-class women in the Mashhad. A number of women in Mashhad were selected using theoretical convenience sampling, and were studied, employing the qualitative approach and using grounded theory method. The process of theoretical sampling continued to data saturation. The collected data were analyzed using open, pivotal and selective coding. Findings were presented by the storyline frame (i.e. 17 main categories, and 1 core category), paradigm model, and the small-scale theory. Results showed that women aspire to be Aphrodite due to their physical dissatisfaction. In addition to physical dissatisfaction, this aspiration is resulted from the media, capital property, etc. In such condition, the strategies of body changes (i.e. buying face/redeeming body, physical changes, etc.) are activated among women. But these strategies, in addition to beauty, have dangers for women. In fact, their aspiration to be Aphrodite has finally led to the social construction of Aphrodite, and while having a beautiful aspect, has been dangerous in some cases.
Machine summary:
درواقع ، سوداي آفروديت شدن اين زنان ، درنهايت به برساخت اجتماعي آفروديت منجر شده و با وجود زيبايي، مخاطراتي نيز به همراه داشته است .
زيباييشناسي بدن آنقدر متفاوت بود که ميتوان گفت بدن زيبا در دورة سابق با چيزي که در اين سال ها زيبا تلقي ميکنيم ، فاصلۀ زيادي داشت ، اما به طورکلي از بعد از جنگ جهاني دوم که مصرف گرايي در کشورهاي سرمايه داري توسعه يافت و رقابت بر سر به دست آوردن بازار، مد را پديد آورد، بدن هاي افراد روزبه روز بيشتر ديده شد؛ به طوريکه آن جنبه از هويت فرد که در رنگ معمول لباس ها ديده ميشد، اکنون در برق بدن ها به تماشا گذاشته شده است (احمدنيا، ١٣٨٤).
جامعه شناسان نيز به مطالعۀ اين مسئله ميپردازند که چگونه سرمايه داري از طريق رسانه ها وارد حوزة خصوصي افراد شده و شکل چهره ها و بدن ها را تغيير داده است ؛ به گونه اي که اين تغييرات ، آثار بسياري در روابط خرد و کلان اجتماعي برجاي گذاشته است .
اين فرايند در پژوهش هاي مختلفي بررسي شده است ، اما پژوهش حاضر، با استفاده از رويکرد تفسيري و روش نظريۀ زمينه اي، تفسير زنان از رفتارها و اعمال زيباييشناختي و نيز اهداف و راهبردهاي آن ها را بررسي ميکند و پيامدهاي اين رفتارها را نشان ميدهد.
نياز به خودنمايي در انسان سبب گرايش به انواع آرايش و همساني با ديگران در اين زمينه ميشود؛ زيرا بدن سرمايه اي براي افراد است که با آن طبقۀ اجتماعي و اقتصادي خود را نمايش ميدهند.