Abstract:
کارگزاران مقاصد گردشگری علاقهمندند دریابند گردشگران در انتخاب این مقاصد از چه عواملی تأثیر میپذیرند. در الگوهای اقتصادی متعارف که تقاضای سفر را بررسی کردهاند عواملی همچون سطح درآمد در سرزمین مبدأ، سطح قیمتها در مقصد و نرخ ارز در کانون توجه بودهاند. در این میان به برخی نظریهها همچون لنکستر یا بیتوجهی شده است یا بهعلت دشواری، در نیمۀ راه رها شدهاند. پرسش مهم آن است که چه کسی بهتر از خود گردشگر میتواند اظهار کند کدامین عوامل بر انتخاب مقصد ازجانب او مؤثر بودهاند. مقاﻟﮥ حاضر ضمن واکاوی مبانی نظری انتخاب مقصد ازسوی گردشگران، نتایج حاصل از 384 پرسشناﻣﮥ تکمیلشده نزد گردشگران فرهنگیتاریخی را بررسی کرده است. تعیین حجم نمونه براساس جدول مورگان، برای جاﻣﻌﮥ نامحدود انجام پذیرفته و کفایت نمونه با آزمون KMO سنجیده شده است. روایی پرسشنامه بهصورت صوری ﺗﺄیید شده و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ سنجیده شده است. براساس نتایج، پنج عامل قیمت، جاذبههای اصیل و منحصربهفرد، ایمنی و امنیت، نگرش مردم و مقامهای جاﻣﻌﮥ محلی به گردشگر و نیز خدمات گردشگری در حکم عوامل مؤثر بر انتخاب مقاصد فرهنگیتاریخی شناسایی شدهاند. عوامل معرفیشده حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی، در مجموع تبیینکنندﮤ 414/57درصد از عوامل انتخاب مقصد ازسوی جامعه آماری مدنظر بودهاند.
Machine summary:
حال پرسش این است که چرا وقتی یک مقصد گردشگری نظیر اصفهان از منظر بسیاری متغیرهای مؤثر بر انتخاب مقصد نزد گردشگران، همچون قدمت جاذبهها و مطلوبیت نسبی قیمت سفر به مقصد، در موقعیتی مشابه مقصدی دیگر نظیر شهر استانبول قرار میگیرد، قادر نیست حجم گردشگران درخور قیاسی با آنجا جلب کند.
به این ترتیب، هدف از مطاﻟﻌﮥ حاضر آن است که با رویکردی اقتصادی، عوامل مؤثر بر انتخاب هر مقصد فرهنگیتاریخی را ازسوی گردشگران شناسایی کند تا زﻣﻴﻨﮥ نظری لازم را برای تخمین تجربی تقاضای سفر به چنین مقاصدی فراهم آورد.
در عین حال باید یادآور شد پژوهش حاضر از جهاتی با مطاﻟﻌﮥ صدیقی و تئوچاروس متفاوت است: نخست اینکه در پژوهش حاضر ابعاد گستردهتری از ویژگیهای مقصد در الگو وارد میشود؛ دیگر اینکه در نموﻧﮥ مدنظر در کنار توجه به گردشگران ورودی به مقصد اصفهان، گروه گردشگرانی که به مقاصد فرهنگیتاریخی مشابه و در اینجا شهر استانبول در کشور ترکیه سفر کردهاند نیز در نظر گرفته شدهاند.
آنها در مقاﻟﮥ خود مبانی نظری تقاضای سفر به هر مقصد را برشمردند و تابع مطلوبیتی را تعریف کردند که گردشگر در پی افزایشدادن آن است؛ همچنین با معرفی متغیرهای مؤثر بر تقاضای سفر، با گواهیدادن به اهمیت نقش متغیر ﺳﻠﻴﻘﮥ مصرفکنندگان، همچون بسیاری دیگر از پژوهشگران، متغیر وقفهدار تعداد گردشگران ورودی را در حکم متغیر نشاندهندﮤ این سلیقه و الویتها به الگوی خویش وارد کردند.