Abstract:
یکی از عوامل مؤثر در استنباط احکام شرعی نقش زمان و مکان است، از دستاوردهای عنصر زمان پاسخگوئی به مسائل مستحدثه فقهی است، یکی از ملاکهای حق فسخ نکاح در عیوب زوجین، ضرر و زیانی است که از لزوم عقد گریبانگیر طرف دیگر میشود. از سوی دیگر با توجه به پیشرفت شگرف دانش پزشکی در درمان بعضی از عیوب فسخ نکاح و همچنین پیدایش برخی از عیوب و بیماریهای مُسرِی و خطرناک دیگر؛ با این پرسشها مواجه میشویم: آیا با وجود ملاک ضرر در ابتلاء زوج به عیوب ـ غیرجنسی ـ مُسرِی و خطرناک برای زوجه حق فسخ نخواهد بود؟ آیا در صورت درمان برخی از عیوب جنسی و غیرجنسی و خارج شدن آن ازعنوان عیب؛ خیار فسخ ساقط نخواهد شد؟ آیا در صورت ابتلاء یکی از زوجین به بعضی از بیماریهای مُسریِ و مُهلِک نوظهور برای طرف دیگر حق فسخ نخواهد بود؟ این مقاله درصدد یافتن پاسخ پرسشهای پیشگفته است.
Machine summary:
در مورد مجوز فسخ بودن این دو می توان گفت که در گذشته مبتلایان به زمین گیری و نابینائی بخاطر عدم حضورشان در جامعه ؛ و بی خاصیت بودن و ضرر داشتن برای طرف مقابل بوده است ؛ ولی امروزه به برکت علم و فناوری و فراهم شدن امکانات تحصیلی و آموزشی و فراگیری مهارت ها و حرفه های مختلف به مقدار زیادی از عوارض این بیماریها کاسته شده است ؛ و صرف وجود این عیوب مجوز فسخ بشمار نمی آید؛ مگر اینکه در عقد سلامت و عدم این بیماری ها شرط شده باشد؛ البته در صورت عدم شرط و مخفی کردن عیب به نسبت مهرالمثل زوجه معیوب و سالم از مهرالمسمی کاسته می شود؛ [ ٧، ج٢، ص٢٩٦؛ ٣٤، ج٣٠، ص٣٧٧] .
نمی باشد؛ اگر یکی از زوجین مبتلا به این بیماریها باشد؛ آیا برای طرف دیگر خیارحق فسخ خواهد بود؟ ظاهرا پاسخ سؤال مثبت است ، برای جریان حق فسخ می توان به اموری استناد نمود: اولا: قیاس اولویت و ملاک حکم ، به این بیان هرچند احکام عیوب مجوز فسخ تعبدی و ماخوذ از شارع است ؛ ولی روشن است که ملاک جواز فسخ عدم امکان معاشرت ؛ یا مشقت زیاد معاشرت بعنوان زوج و زوجه است ؛ حالا اگر بیماری هائی چون ایدز و هپاتیت همانند برص و جذام مسری و مهلک و خطرآفرین باشند؛ چرا حق خیار فسخ برای طرف مقابل وجود نداشته باشد؟ ثانیا: شرط ارتکازی سلامت از این بیماریهای خطرناک با تخلف شرط موجب خیار می شود؛ و تدلیس و مخفی نگهداشتن آن ها موجب رجوع مدلس به مدلس در خسارات وارده می شود.