Abstract:
وارد کردن شانس به حوزۀ اخلاق به این معناست کهعواملی خارج از کنترل شخص در سعادتمندی او دخیل و دارای تأثیراند. از آنجا که ارسطو نیل به سعادت را به داشتن فضایل و بهرهمندی از خواستههای بیرونی منوط کرده و «خوشبخت بودنِ طبیعی انسانها» را نیز مسئلهای اخلاقی انگاشته است، به نظر میرسد بهنوعی شانسِ محیطی و نهادینه را به سعادت آدمی راه داده است، اما با این همه، شانس را در ارزیابی مسئولیت و شأن اخلاقی فرد مؤثر ندانسته است. از همینرو، جولیا آناس - فیلسوف نوارسطویی معاصر - ارسطو را مرتکب امر متناقضنمای «شانس اخلاقیِ محیطی و نهادینه» میداند. در این مقاله ضمن بررسی چگونگی ورود شانس به حوزۀ اخلاق از سوی ارسطو، به مرورِ دیدگاه جولیا آناس در این زمینه میپردازیم. آناس با گزینش رویکردی متزلزل، در نهایت، به این نتیجه میرسد که نمیتوان به قطعیتی میان آراء رواقیون و ارسطو در باب این موضوع دست یافت. بنابراین، آناس با چشمپوشی نکردن از رأی رواقیون مبنی بر اینکه «سعادتمندیِ انسان بهطورکلی مبرّا از شانس است» مسئولیت انسان و شأن اخلاقی او را نادیده نمیانگارد و از این رو مرتکب شانس اخلاقی نمیشود. | naqme.parvan@gmail.com ** استاد گروه فلسفه و کلام دانشگاه قم (نویسنده مسئول) | moh_javadi@yahoo.com
Machine summary:
در نوشــتار حاضــر پس از تعريف شــانس اخلاقي و انواع آن ، براي فهم اين که ارســطو چرا و ِ چگونه شـانس را در سـعادت مؤثر ميداند، ابتدا رأي ارسـطو و تحليل جوليا آناس ٢ از نظر او در باب سـعادت و فضـيلت را از نظر ميگذرانيم و سـپس به بررسـي «ربط و نسبت سعادت با عمل ارادي» خواهيم پرداخت و به بيان ديگر، جســت وجو خواهيم کرد که آيا فضــيلت مندي که از نظر ارســطو شـرط لازم نه کافي براي سـعادتمندشـدن است ، تماما به ما بستگي دارد يا انواعي از شانس هم بر آن مؤثراند؛ و در پي آن به اين مطلب ميپردازيم که چرا ارسـطو صـرف فضيلت مند بودن را براي نيل به سعادت کافي نميداند و بر نقش شانس و خواسته هاي بيروني در سعادت آدمي نيز تأکيد ميورزد.
آناس در انتها به اين نتيجه دسـت مييابد که گرچه خود ارسـطو خاطرنشـان ميسـازد که آن نوع فضـليت مندي که در اثر شـانس پديد آيد با فضـيلت مندي کامل بسـيار فاصـله دارد - و معتقد است ِ فضـيلت کامل تنها به خواســته هاي بيروني وابســته اســت نه شــانس - در تقرير فضــيلت و ســعادت ِ خويش [ناخواســته ] با قبول اختلاف طبيعي در فضــيلت مند شــدن افراد و توجه نکردن به تأثير آن بر ارزيابي مسـئوليت و شـأن اخلاقي افراد، مرتکب شانس اخلاقي نهادينه شده است و از سوي ديگر با 1.