Abstract:
فریدالدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری و صمدبهرنگی دو جایگاه ویژهای در ادبیات و فرهنگ خود و
ادبیات جهان دارند. آنها استعداد شگرفی در سرایش شعر و نگارش نثر داشتهاند. نقش بزرگ عطار در
نگارش متون عرفانی و ارائه تعالیم عرفانی در ادبیات فارسی بسیار ستودنی است. صمد بهرنگی نیز با
بهرهگیری از نثر شیوا و ساده و سبک عامیانه بهخصوصاش نام خود را در ادب بلندآوازه نمود. هرچند هر
دو شاعر از زمان، و فرهنگ های مختلفی برخاستهاند، اما بهرهگیری آنها از مفاهیم مشترکی چون سفر،
به عنوان نقاط « داستان ماهی سیاه کوچولو » و « منطق الطیر » زیارت، و خودشناسی در آثار سترگشان
اشتراکی است که نه از سر تاثیرپذیری بلکه به علت جهانی بودن مفاهیم ادبیات به وجود آمده است. دراین
اپژوهش به بررسی تطبیقی دو اثر پرداختهایم وتفاوت ها وتشابهات آنهارا مورد نقد و بررسی قرارداده ایم.
Machine summary:
همچنين در داستان منطق الطير يا همان سي مرغ و سيمرغ ، حرکت مرغان نيز براي تغيير و رسيدن به اوج و کمال است که هدهد اينجا بعنوان پيشقراول اين حرکت است و سعي مي کند با آگاه ساختن پرندگان از وضع موجود و وضع مطلوب آنها را به حرکت به سمت سيمرغ ترغيب کند که اغلب بخاطر ترس از تغيير و عادت به زندگي روزمره شان بهاته مي آوردند مثل بلبل که نمي خواست از گل دل بکند و مست بهار بود يا طاووس که فقط در هواي بهشت است و مي خواهد دوباره به بهشت برگردد يا هماي که سايه افکني بر پادشاه را بر خود کافي مي دانست وسايرمرغان همچون بازوبلبل وکبک و ساير پرندگان که تمايلي به حرکت به کوه قاف نداشتند، و فقط عده ي کمي توانستند به اين قله راه يابند که درنوشته بهرنگي درياهمان قله اي ست که ماهي ها مي خواهندبدان راه يابند (شريفي، ١٣٨٦).
پس وقتي که سختي هاي راه را مي شنوند، ناگهان آن شور و هيجان سفر را از دست مي دهند؛ به اين گفته هدهد توجه کنيد: بررسي تطبيقي داستان ماهي سياه کوچولو با داستان منطق الطير / ١٥٧ بس که خشکي بس که دريا بر ره است تا ننداري که راهي کوته است شيرمردي بايد اين ره را شگرف زان که ره دور است و دريا ژرف ژرف هر يک از پرندگان زبان به گلايه ميگشايند و اين چنين است که در پس اين گلايه ها هويت و شخصيت اصلي پرندگان نمايان مي شود؛ پرندگاني که هر کدام به نوعي در آشفتگيهاي دنيوي گرفتارند و گمان ميبرند که با رسيدن به سيمرغ تمام مصايب ايشان تمام مي شود، اما وقتي که ميشنوند رسيدن به سيمرغ اين همه سخت است ، پس هر يک عذرها را ميگويند.