Abstract:
بدون تردید قدرت رسانه در جامعه امروزی بر هیچ کس پوشیده نیست. به گزارش اخبار رسانه های مهم آمده رسانه ها می توانند به طور قابل توجهی بر قیمت سهام تاثیرگذارند و موجب فروپاشی شرکت ها، افزایش و کاهش فروش محصولات شوند. رسانه ها می توانند شرایطی را به وجود آورند که موجب استعفای مقامات ارشد و حتی سرنگونی روسای جمهور شوند.
تحلیل محتوای رسانه ها یک زیرمجموعه تخصصی از تحلیل محتواست که یک متدولوژی تحقیقی قدیمی و تثبیت شده است. تحلیل محتوای رسانه ها به عنوان یک متدولوژی تحقیقاتی در مطالعات ارتباطات جمعی و علوم اجتماعی همراه با ورود تلویزیون افزایش یافت. تحلیل محتوای رسانه ها یک روش تحقیقاتی اولیه برای مطالعه نقش خشونت، نژادپرستی و زنان در برنامه سازی تلویزیونی نیز در فیلم ها، به کار برده شده است و برخی از محققین تحلیل محتوا را تکنیکی برای نتیجه گیری و شناسایی سیستماتیک و عینی ویژگی های خاص درون یک متن تعریف کرده اند. رویکرد رفتارگرایانه ورویکرد انسان گرایانه دو قالب مهم در تحلیل محتوا هستند . رویکرد رفتارگرایانه به تحلیل محتوا عمدتا به تاثیراتی مربوط می شود که محتوا ایجاد می کند. این رویکرد یکی از رویکردهایی است که دانشمندان علوم اجتماعی آن را دنبال می کنند. درحالی که رویکرد رفتارگرایانه نگاهی نوگرایانه از تحلیل محتوا دارد و سعی در شناخت تاثیرات آتی، رویکرد انسان گرایانه نگاهی واپسگرایانه از تحلیل محتوا دارد و می کوشد که درباره جامعه و فرهنگی که آن را به وجود آورده است بررسی های موشکافانه انجام دهد. در این مقاله محققین به بحث درباره تحلیل محتوا و اهمیت آن در رسانه و انواع تحلیل محتوا پرداخته اند.
Machine summary:
تحلیل محتوای رسانهها یک روش تحقیقاتی اولیه برای مطالعة نقش خشونت، نژادپرستی و زنان در برنامهسازی تلویزیونی نیز در فیلمها، بهکار برده شدهاست و برخی از محققین تحلیل محتوا را تکنیکی برای نتیجهگیری و شناسایی سیستماتیک و عینی ویژگیهای خاص درون یک متن تعریف کردهاند.
تحلیل محتوا، رسانه، تحلیل محتوای کیفی و تحلیل محتوای کمی، ارتباطات قدرت رسانهها بیتردید قدرت رسانه در جامعة امروزی بر هیچکس پوشیده نیست، این باور وجود دارد که از آگهیها و تبلیغات رسانهای برای فروش خدمات و محصولات استفاده میشود.
در تحلیل محتوای کمی نیز باید فرم رسانهها مورد توجه قرار گیرد (برای مثال رسانههای بصری از جمله تلویزیون که از سیستمهای نشانهشناسی پیشرفتهتر و پیچیدهتر استفاده میکنند تا متون چاپ شده و بدینترتیب معمولا آنگونه تلقی میشود که تأثیر بسیار زیادی دارند).
درحالیکه نئوندورف استدلال میکند که تحلیل محتوای رسانهها فقط کمی است، دستهبندی شومیکر و ریس از تحلیل محتوا، بهصورت رسوم رفتارگرایانه و انسانگرایانه نشاندهندة آن است که تحلیل محتوا را میتوان با استفاده از هر دو رویکرد انجام داد.
نیوبلد و همکاران خاطر نشان میسازند که تحلیل محتوای کمی قادر به ثبت شرایطی که یک متن رسانهای در آن معنادار میشود، نیست و البته از توجه به رویکردهای کیفی نیز حمایت میکنند.
با وجود این، در بسیاری از موارد، تحلیل ژرف محتوای انتخابی با استفاده از روشهای تحقیق کیفی مستلزم درک و آگاهی از معانی بالقوه (آشکار و پنهان) برای مخاطبان و احتمالا تأثیرات متون است.
(2002): the content analysis guidebook, London, sage pub.