Abstract:
مادر الگوی غربی با یک مفهوم شناختهشده از تقابلهای دوگانه روبرو هستیم که در آن مثلا خوب در برابر بد
یا سفید در برآبر سیاه قرار میگیرد.ء اما عطار دیدگاه خاصی در این زمینه دارد که با سایرین متفاوت است . منحصربفرد
بودن نگرش عطار به تقابلهای دوگانه که او راز دیگران ممتاز میسازد» در بینش کمالگراو متعالی اوبه انسان
است که محتاج ژرفنگری و فراتر رفتن از سطح جهان ملای است؛ به این معنا که دو سوی مثبت و منفی در
تقابلهای دوگانه, فرتر از خصوصیت ذانیشان عمل میکنند و اگرچه بظاهر در تضاد با یکدیگر قزر دارند» اما در
حقیقت و باطن, یکدیگر را کمال میبخشند. در اسرارنامه شاهد تبدل عناصر مثبت و منفی دوسوی تقابل هستیم
که گاه مثبت به منفی یا منفی به مثبت تغییر مییابد و گاه ارتباط تقابلی دوعنصر مثبت و منفی به یکتایی و وحدت
بدل میشود. هدف مادراین مقالهء تحلیل نگرش خاص عطار به تقابلهای دو گانه لست تا اندیشههای وحدانی
او درجهت اتحاد عناصر تبیین گردد و مصادیق تمایز وی از سایرین تحلیل شود
we are faced with with known concept of binary oppositions in western style that for example placed good against black or white against black. but Attar has a special view in this regard that is different from others. unique Attar's Attitude to binary oppositions which distinguishes him from others, in his perfectionist and transcendental vision he is human which requires deepening and beyond the material world. in the sense that two positive and negative cues in binary oppositions, act beyond their inherent characteristics and if they appear to contradict each other, but in reality and in the back, they perfect each other. In the Asrarnamfh are witnessing converting The positive and negative elements of the two sides of the opposition that sometimes the positive changes to negative or negative to positive and sometimes the relationship between the two positive and negative elements is converted into uniqueness and unity. our goal in this article is particular attitude analysis to binary oppositions to be explained his unifying thoughts the unity of elements and analyze examples of his differentiation from others.
Machine summary:
(حیاتی ، بررسی نشانه شناختی عناصر متقابل در تصویرپردازی اشعار مولانا: (13 از آنجا که آغاز تا انجام اسرارنامه ، سرشار از مراتب و صفاتی است که فراتر از ارتباط تقابلی ، در مواجهه با حقیقت الهی در یک نقطه یکدیگر را کامل میکنند و سبب تعالی سالک طریقت میشوند، لازم دیده شد که موضوع تقابلهای دوگانه در این اثر مورد تحلیل قرار گیرد.
این مضمون بظاهر در تقابل با صیرورت جان قرار دارد، اما منظور عطار، گذشتن از سر جان در مرتبۀ فناست نه نفی جان به عنوان آن وجه انسان که در مسیر حقیقت گام برمیدارد؛ زیرا وحدت و رهایی از تقابلها در مقام فنا به شرطی میسر است که سالک نه تنها از سر جهان مادی و جسم ، بلکه از جان خویش نیز برای اتصال با جان الهی بگذرد.
در اسرارنامه به این ویژگی در وجود صوفیانی اشاره میشود که وقت سماع صوفیانه از خود بیخود میشوند: همه چـون صـــوفیان خـــرقه پوشـــند ز بیخـــویشی در آن خـوشی خمـوش اند در آن گـــردش نه مستند و نه هشــیار نه در خـــوابند زان حـــالت نه بیـــدار (اسرارنامه : ١٦٥- ١٦٦) یکی از مصادیق نفی و اثبات در اسرارنامه را میتوان در مقالت نه ، آنجا یافت که عطار رسیدن به سر الهی را غیرممکن میداند و در توصیف انسانهایی که برای یافتن حقیقت و سر الهی به هر راهی رفته اند، روش های متقابل در مسیر معرفت برمیشمارد که هیچ یک رسانندة انسان به مقصود نبوده ، او را میان جهانی از تقابلها سرگشته میکنند.