Abstract:
نگارنده در جستار پیشرو بر آن است تا با مطالعه تحلیلی ـ توصیفی آثار منظوم و منثور فریدالدّین محمد عطار نیشابوری، آرا و اندیشههای عرفانی و صوفیانهای که در ذیل اصطلاحات معروف «مقام» و «حال» شناخته آمدهاند، احصا و تفکیک کرده و بدین طریق میزان انطباق و انسجام این آموزهها را با چهارچوبههای یاد شده- که تقریبا قالبهای مورد قبول و وثوق اهل معرفت از قدما تا متاخرین است- به تماشا و ارزیابی بنشیند. با بررسی و جستجوی انجام یافته میتوان گفت که: برخلاف اغلب ادبای عارف مسلک، نظام فکری (اخلاقی ـ عرفانی) عطار با معیار «مقامات» و «احوال» و چیستی و چگونگی آنها، همراهی و هماهنگی بسیار دارد به طوری که کمتر سروده یا نوشته ای از وی میتوان یافت که اشارتی به یکی از معانی گفته شده، نداشته باشد. دیگر این که تعاریف یا توصیفاتی که عطار در معرفی هر یک از این اصطلاحات به سلک نظم یا عبارت کشیده- از آنجا که حاصل تجربیات شخصی و معنوی خود اوست- بسیار جانفزا و مایه ورتر است؛ مساله ای که دلالت بر این حقیقت دارد که این شیخ فرزانه و شوریده حال- خود- یک یک این مقامات و مراتب را با گوشت و پوست لمس کرده و چون آب از سر گذرانده است.
Machine summary:
در فاصلۀ میان «صد میدان» تا «فصوص الحکم» البته کتابهای عالمانه و ارزشمند دیگری نیز توسط صاحبان ذوق و معرفت در خصوص چیستی و چگونگی سیر و سلوک عرفانی– از مقامات تبتل تا فنا- به رشتۀ نظم یا تحریر درآمد و از آنجا که این آثار به قلم اهل علم نوشته یا سروده شده، میتواند معیار و ملاک ارزندهای برای شناخت آداب و اصول اهل طریقت به شمار آید؛ کتابهایی مثل: منازل السائرین اثر خواجه عبدالله انصاری، اللمع فی تصوف اثر ابونصر سراج، رسالۀ قشیریه اثر ابوالقاسم قشیری، کشفالمحجوب اثر علی بن عثمان هجویری، کشف الحقایق اثر عزیزالدین نسفی، اشارات و رسائل ابن سینا، گلشن راز اثر شیخ محمود شبستری، مناقب العارفین اثر احمد افلاکی و مانند آنها.
عطار سوای اینکه با خلق اثر سترگی چون منطق الطیر- و ترتیب رموز و آموزههای عرفانی در هفت مرحله- تصویر روشنی در القای متوازن و نظاممند حالات عرفانی از خود به نمایش گذاشته، همچنین در جای جای دیگر منظومهها و نیز تذکرهالاولیا، آن قید و بند را حفظ کرده و تازیانۀ زبان خود را در این مسیر اینگونه به صدا درمیآورد: ای مرد رونده مرد بیچاره نباش از خویش مرو برون و آواره مباش در باطن خویش کن سفر چون مردان اهل نظری تو، اهل نظاره مباش (عطار، 1386ب: 166) باری، هدف از این تحقیق پاسخ به این پرسشهاست: الف- شاعرانگیهای عطار (منظومهها و غزلیات) و نیز تذکره الاولیا از حیث ساخت و محتوا تا چه اندازه در چارچوبۀ قالبهای شناخته شده عرفانی یعنی مقام و حال قابل گنجایش است؟ به عبارت دیگر آیا عطار در نظم سخنان خود و نیز در بیان شرح احوال مشایخ طریقت، پریشانگویی کرده است یا از نظام فکری و معنوی منسجمی برخوردار است؟ ب- پرسش دیگر عبارت از آن است که عطار در بیان رموز و آموزههای طریقتی صرفا راوی مقامات و احوال مشایخ سلف بوده یا به مصداق «ذکر حال خود در حدیث دیگران»، بیشتر حامل تجربیات شخصی و روحانی خویش میباشد؟ پیشینۀ تحقیق برای یافتن پاسخ پرسشهای فوق، دو اثر بیش از دیگر تالیفات به موضوع انتخابی این پژوهش نزدیک بوده است: یکی، کتاب «بررسی اندیشۀ عرفانی عطار نیشابوری»، نوشته احمد محمدی (انتشارات ادیب، 1368) است و دیگر، مقالۀ «آموزههای عرفانی در قالب مقامات و احوال با تکیه بر آثار عطار نیشابوری» نوشتۀ فاطمه جعفری (چاپ در مجله پیام راستان، شماره دوم، 1395).