Abstract:
یکی از دغدغههای جدّی بغدادیان شیعه، یعنی مکتبی که شیخ مفید و شاگردانش، سیّد مرتضی و شیخ طوسی، بانیان و داعیان اصلی آن بودند، نقد مبانی و مواضع کلامی و معارفی قمیها و اتخاذ مواضعی صریح و گاه شدید در قبال ایشان بوده است. بغدادیها چرا و با چه انگیزهای با این همه حدّت و شدّت به هم مذهبان قمی خود که حقّ عظیمی بر حدیث شیعه داشتند میتاختند؟ اینکه اساسا از تعابیری چون «اصحاب الحدیث و مقلده» چه معانیای را اراده میکردهاند؟ آنچه در پی میآید کوششی است اجمالی برای پاسخ به پرسشهای مذکور. در اینجا باید یادآور شد که این نوشتار در درستی یا تامّ و دقیق بودن خردههای بغدادیها بر قمیها ورود نمیکند و میداند که این همه سختگیری بغدادیان، بیش از آنکه در مواضع اعتقادی ریشه داشته باشد به مبانی و روششناسی این دو مکتب برمیگردد و نیز کاملا تحتتاثیر فضای فکری بغداد، وظیفهی تاسیس بغدادیها و مرزبانی ایشان برای کیان تشیّع و هویّت فکری و عقل پذیر آن صورت گرفته است.
Machine summary:
به اجمال میتوان گفت که عنوان قمیها یا مدرسه و بلکه مکتب قم، اشارتی است به عالمانی از نسل «عبدالله بن سعد بن مالک اشعری» که همراه با برخی قمیها یا کوچیدگان به قم موالی ایشان و جز آنان، میراث حدیثی شیعه را از کوفه و بغداد به قم منتقل کردند و با تمرکز بر این تراث، و بنا به نظر برخی محققان، با پذیرش مبانی متکلم محدثان اصحاب ائمه(ع) در مدرسهی کوفه در قرن دوم هجری، هم بانی موسوعههای حدیثی شیعه شدند و هم در مجموعهای از مبانی و مواضع، همداستان شدند؛ از این قبیل است: «پذیرش خبر واحد در همهی عرصهها»، «محدود دانستن عقل به میدانی که امامان(ع) و روایات نقل شده از ایشان باز میکند»، «روی خوش نشان ندادن به کلام عقلی متکلمانی چون هشام بن حکم و نسل علمی وی تا یونس بن عبدالرحمن و فضل بن شاذان»، «مبارزه با جبر، تشیبه، تجسیم و رؤیت بصری خداوند (عمدتا در آثار شیخ صدوق)» و نیز «مبارزه با غلو بنا به تفسیر قمیها».
"/>) مشهور در باب تقلید، همان رجوع جاهل به عالم است که در دو زمینه، مورد بحث قرار میگیرد؛ در زمینهی عقائد که به اتفاق، نیازمند یقین، آن هم از روی استدلال عقلی است ـ دست کم، در اصول و امهات اعتقادی در برابر فروع و تفاصیل اعتقادی ـ و تقلید در آن، مجاز نیست، مگر تقلید از معصوم(ع) که در آنجا هم یقین بالمعنی الاعم وجود دارد؛ و در زمینهی احکام که به جز اخباریان ـ با اختلافاتی که در میان آنان وجود دارد ـ، همگی به جواز آن معتقدند، برای مثال، همین سید که از خصوم تقلید است، عمل به فتوای مفتی و تقلید از او را جایز میداند: «لأن هذا العمل مستند إلی العلم وهو قیام الحجة علی المستفتی ...