Abstract:
اخلاق زیستی در پارادایم جاری بر مبنای نظریهتام بیوچامپجیمز چیلدرس مبتنی بر چهار اصل خودمختاری، عدالت، فایدهرسانی و ترک زیان رسانی است. یکی از انتقاداتی که به این نظریه شده عدم انسجام درونی و واگرایی ارکان آن یعنی اصول چهارگانه مبنایی است. طبق این انتقاد نظریه مبانی چهارگانه اصول زیستی خود باعث ابطال خود میشود. این در حالی است که اخلاق زیستی که مجموعه هنجارهای رفتاری است بدون استناد به مبانی نظری محکم قابل توصیه نیستند و هرگز رواج پیدا نمیکنند. برخلاف اخلاق سکولار و نظریههای رایج اخلاق هنجاری که هر کدام به یکی از ابعاد وجودی انسان پرداخته و آن را به عنوان معیار ارزش اخلاقی ذکر کرده و سایر ابعاد را نادیده گرفتهاند، نمیتوان از این نظریه در برابر این اشکال دفاع کرد، ولی بر مبنای اخلاق اسلامی که برای ارزش اخلاقی معیارهای متعددی متناظر با ابعاد وجودی انسان دارد، این اشکال قابل پاسخگویی است؛ بر این اساس همگرایی بین مبانی اخلاق زیستی در موقعیت های خاص در حوزه پژوهش قابل اثبات است.
Biological ethics in its current paradigm on the basis of Tom Beauchamps and James Childress` theory is based on four principles of autonomy, justice, utility and harmlessness. One critique of this theory is lack of internal consistency and divergence of its pillars, namely the four principles. According to this critique, the theory of the four foundations of biological principles is self-contradictory. This is while bioethics, as a set of behavioral norms, may not be recommended and prevalent without ever being based on theoretical foundations. Contrary to secular ethics and current theories of normative ethics, each having focused on one existential dimension of human being as ethical value norm and lack of any attention to other dimensions and, therefore, it is not possible to defend this theory against the critique. On Islamic ethics, however, the critique may not be of any effect; since Islamic ethics regards all aspects of human being. On this basis, convergence of the principles of biological ethics in particular situations may be argued for.
Machine summary:
براساس اخلاق سکولار و نظریههای رایج اخلاق هنجاری که هرکدام به یکی از ابعاد وجودی انسان پرداخته و آن را بهعنوان معیار ارزش اخلاقی ذکر کرده و سایر ابعاد را نادیده گرفتهاند، نمیتوان از این نظریه در برابر این اشکال دفاع کرد، ولی بر مبنای اخلاق اسلامی که برای ارزش اخلاقی معیارهای متعددی متناظر با ابعاد وجودی انسان دارد، این اشکال قابل پاسخگویی است؛ در این مقاله با تبیین اصول چهارگانه خودمختاری، عدالت، فایدهرسانی و ترک زیانرسانی بر مبنای اخلاق اسلامی و تطبیق آنها بر شرایط و موقعیتهای خاص حوزه پژوهش همگرایی بین مبانی اخلاق زیستی به اثبات رسیده است .
(خودمختاری) استثنائات اصل خودمختاری اصل خودمختاری یکی از مبانی اخلاق زیستی است احترام به خودمختاری انسان در رشتههای مختلف علوم زیستی، اصول اخلاقی زیادی را پدید میآورد این اصل تا بدان پایه محترم شمرده میشود که در بعضی از رشتهها متخصصان موظفند ضمن خودداری از دخالت در تصمیم دریافتکنندگان خدمات، مراجعان ناتوان را در راه تصمیمسازی و اعمال کنترل بر زندگی شخصی خود یاری کنند.
در این مقاله به اثبات رسید که اگر این اصول را با رویکرد اسلامی تبیین کنیم، مبنای نظری واحدی که همان وظیفهگرایی است پیدا میکنند و همگرا میشوند علاوهبر این، با تکیه بر نظام اخلاق اسلامی که بر خلاف نظریههای هنجاری رایج، برای ارزشگذاری اخلاقی معیارهای متعددی متناظر با ابعاد وجودی انسان دارد، این اصول با نظارت بر یکدیگر لحاظ شده میتوانند همدیگر را مقید کنند و به این طریق نیز از واگرایی مصون میمانند و میتوانند پایه نظری محکمی برای اخلاق زیستی و از جمله اخلاق پژوهش تشکیل دهند.