Abstract:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی ساختار تشبیه حافظ و بیدل است. در این تحلیل مانسته ها(مشبه به ها) به پنج گروه تقسیم شده اند شامل:عناصر انسانی،عناصرحیوانی،نجومی،عناصر طبیعی و اشیاء ،سپس با ارائه نمونه ها شباهتها و تفاوتهای دو شاعر در تشبیه سازی بررسی شدعه اند. نمونه این پژوهش، 165 غزل بوده است. ارکان تشبیه دو شاعر، بیت به بیت استخراج شده تا بهتر بتوان ساختار تشبیه دو شاعر را شناخت.
The aim of this study is evaluating the metaphorical structure of Hafez and Biddle. In other words this study will show their structures via the similarities and differences with each other. The results show that in additional of pharmaceutical elements, both poets have utilized the decuple elements of metaphor in their metaphorical formulation. Biddle has not used pharmaceutical components to form his metaphorical structures. The research shows that both poet's have similarities and differences to use metaphorical elements. The most important difference is the way that they used the quad metaphor agents (such as: Mansth, Manvazh, Monroe) in which has investigated in this study. The both metaphorical elements have extracted hemistich by hemistich, to have a deep understanding and to realize the two poets' metaphorical structures too.
Machine summary:
٢-٢-١- تشبیه خود به خود همچــو حــافظ روز و شب بی خویشتن گشـــته ام ســـوزان و گــریان الغـیاث (حافظ ،غزل ٩٦) تشبیه «خود»(ماننده )به «خود-حافظ »(مانسته )،(مانواژ:سترده ،همچو،مانروی:بی خود بودن - سوزان و گریان بودن ) ٢-٢-٢- تشبیه «خود به دیگری یا دیگران » من آن آیینه را روزیبه دست آرم سکندروار اگـر میگیرد این آتش ، زمانی در نمیگیرد (حافظ ،غزل ١٤٩) تشبیه «خود»(ماننده ) به «سکندر»(مانسته )،(مانواژ:وار،مانروی: به دست آوردن ) نه من ز بی عملی در جهـان ملولم و بس ملالــت علمــا هـم ز علم بی عمل است (حافظ ،غزل ٤٥) تشبیه «خود»(ماننده )به «علمای بی عمل »(مانسته )،(مانواژ:سترده ،مانروی:بی عملی) ٢-٢-٣- تشبیه «دیگری یا دیگران » به خود عشقت رسد به فریاد گر خود بسان حافظ قــرآن ز بـر بخــوانی در چــارده روایت (حافظ ،غزل ٩٤) تشبیه «دیگری یا دیگران »(ماننده ) به «خود-حافظ »(مانسته )،(مانواژ:بسان ،مانروی:قرآن از بر خواندن در چهارده روایت ) خـــرم دل آنکـــه همچـــو حـافـظ جـــامــی ز مـــی الســـت گیـــرد (حافظ ،غزل ١٤٨) تشبیه «دیگری یا دیگران »(ماننده ) به «خود-حافظ »(مانسته )،(مانواژ:چو،مانروی: جام از می الست برگرفتن ) قدح مگیر چو حافظ مگر به ناله ی چنگ که بســته اند بر ابریشــم طرب دل شاد (حافظ ،غزل ١٠١) تشبیه «دیگری یا دیگران »(ماننده ) به «خود-حافظ »(مانسته )،(مانواژ:چو،مانروی:قدح گرفتن همراه با ناله ی چنگ ) چو بیـدل آنکه مهر رخت دلنشین اوست نقـش نگیــن نمیشــود حــرف کینه ها (بیدل ،غزل ٤٤) به در زن از مدعا چو بیدل ز الفت وهم پوچ بگسل بر آستان امید باطل ،خجل مکن انتظار خود را(بیدل ،غزل ٨٠) نتوان چو بیدل هرزه فن به هزار فتنه طرف شدن نفسی ز آفت ما و من به در عدم نزدی چرا (بیدل ،غزل ٧٣) چو بیدل آنکه مهر رخـت دلنشین اوست نقــش نگین نمی شودش حرف کینه ها (بیدل ،غزل ٤٤) ٢-٢-٤- تشبیه «خود و دیگران به خود» چــو بیدلیــم همــه ناگزیر نامه سیاهی جبــین مگـر به عرق کوثری برآورد از ما (بیدل ،غزل ١٤٠) تشبیه «خود و دیگران »(ماننده ) به «خود-بیدل »(مانسته )،(مانواژ:چو،مانروی:سیه کارنامه ) با توجه به داده های برآمده از پژوهش که در قالب جدول بالا ارایه شد، میتوان گفت حافظ در استفاده از عناصر انسانی برای صورت بندی تشبیه ، تفاوت هایی با بیدل دارد که برای نمونه به برخی از آنها اشاره میشود: حافظ چندین بار عاشق و معشوق را به «گدا و پادشاه » تشبیه کرده است ، در صورتی که در حجم نمونه موردنظر(١٦٥ غزل ) چنین تشبیهی در غزل بیدل یافت نشد.