Abstract:
ورود سینما به ایران اگرچه تقریبا همزمان با ظهور این صنعت در جهان مدرن بود، با چالشهای متعددی روبرو بود که پیشرفت آن را در مقایسه با تحولات سینمای غربی با کندی مواجه کرد. در واقع، این امر که ابتدائا در سالهای پایانی استبداد قاجاری و با حمایت مظفرالدینشاه صورت گرفت، خیلی زود به محلی برای مجادله میان طیفهای مختلف سیاسی و اجتماعی بدل شد. پژوهش حاضر به دنبال آن است که با طرح این پرسش که ورود سینما به ایران با چه چالشهای مواجه بوده است، با بهرهگیری از روش مطالعه اسناد و مکتوبات، پاسخ مناسب این پرسش را فراچنگ آورد. به نظر میرسد برخی از فعالان بازار که شمه خوبی در شناخت نیازهای جامعه داشتند، در سطحینگری در تولید و پخش آثار سینمایی در کشور موثر بودند و از سوی دیگر، جریانهای محافظهکار اجتماعی و دینی نیز با استدلالهای خود، از نگرانی درباره پیامدهای نامناسب اخلاقی و اعتقادی آن برای مخاطبان سخن میگفتند. علاوه بر اینها، دستگاه قدرت سیاسی و همچنین نیروهای اشغالگر متفقین –در ابتدای دهه 1320- نیز تمایل داشتند که این صنعت را در اختیار خود گیرند و با اعمال سیاستهای ممیزی و یا نفوذ در ساختار سیاستگذاری، هدایت جریان فکری جامعه را تحت کنترل خود داشته باشند.
Machine summary:
بااینحال، سالن سینما بهعنوان بخشی از سپهر عمومی جامعه، که در آن امکان گردآمدن آدمها فراهم بود، در این زمان که تحولات انقلاب مشروطه کشور را آبستن حوادث میکرد مورداستفاده قرار گرفت و با دگرگونی رویکردهای فکری ایرانیان و گسترش تلاشهای مشروطهخواهانه، که ازیکسو استبداد شاهی را نشانه رفته بود و ازسویدیگر از استیصال جامعه از عقبماندگیها و یأس حاصل از مقایسۀ خود با جوامع غربی نشئت میگرفت، سینما در نیمۀ دوم دهۀ 1280 ش رونق گرفت و اگرچه هنوز به مرحلۀ تولید بومی نرسیده بود، سالنهای سینما بهمثابۀ مکانی برای گردهمآییهای اجتماعی احیا شد (همان: 51) که میتوانست فضایی برای نمایش نانمودهها و غرایب ایجاد کند، چنانکه انسان ایرانی را به قواعد زندگی جمعی جدیدی ملزم نماید (تهامینژاد 1379: 73).
درواقع، اینکه صاحبان سینما و سینماگران متقدم ایرانی بهدنبال آن بودند که فیلمهایی را نمایش دهند که مردم میخواهند، روی دیگر ماجرا را نیز برجسته میکند؛ اینکه مردم چه میخواهند؟ جامعۀ ایرانی، اگرچه در این سالها دستخوش بزرگترین تحولات سیاسی و اجتماعی خویش است و هجوم افکار و اندیشههای جدید، که عموما متأثر از تحولات بزرگ در اروپاست، آنها را به تأمل در فلاکت خود و جستوجوی راهی برای رهایی از آن وامیدارد، در مواجهه با سینما، رویکردی انفعالی اتخاذ کرده و فارغ از ژرفنگری، فقط سویههای سرگرمکنندۀ آن را جستوجو میکنند.