Abstract:
داریوش شایگان، از جمله متفکران برجستهی تاریخ معاصر ایران است که آفاق اندیشگیاش نه تنها در ایران، که تا دوردستهای عالم تفکر امتداد یافته است. شایگان در مواجهه با هجوم بیامان سیل ویرانگر مدرنیته، که میکوشید همهی هستی شرق را با خود ببرد، آوای بومیگرایی و بازگشت به هویت اصیل سر داد، ندایی که در دهههای چهل و پنجاه شمسی منادیان دیگری نیز چون فردید، شریعتی و آلاحمد یافت. مقالهی حاضر در پاسخ به این سئوال که: نسبت تفکر اسطورهای شایگان با نگاه وی به شرق و غرب چه بود و این امر چه تاثیری بر آرای وی در باب هویت بومی و اصیل گذاشت، با استفاده از رهیافت جامعهشناسی اندیشه و ابزار نقد اسطورهای، این فرضیه را به آزمون میگذارد که: شایگان با تاثیرپذیری از ذهنیت اسطورهای خود، که واجد مولفههایی چون عقلگریزی، تلقی دوری از زمان، جمعگرایی و برساختن تمایزهای دوتایی خیالی بود، ضمن برداشتی زیباییشناختی و استعلایی از شرق و نادیده گرفتن واقعیات و ویژگیهای بدوی تمدن شرقی، به برساخت هویتی موهوم به عنوان یگانه چارهی مواجهه با مدرنیتهی غربی رسید.
Machine summary:
مقاله ي حاضر در پاسخ به اين سئوال که : نسبت تفکر اسطوره اي شايگان با نگاه وي به شرق و غرب چه بود و اين امر چه تأثيري بر آراي وي در باب هويت بومي و اصيل گذاشت ، با استفاده از رهيافت جامعه شناسي انديشه و ابزار نقد اسطوره اي، اين فرضيه را به آزمون مي گذارد که : شايگان با تأثيرپذيري از ذهنيت اسطوره اي خود، که واجد مولفه هايي چون عقل گريزي ، تلقي دوري از زمان ، جمع گرايي و برساختن تمايزهاي دوتايي خيالي بود، ضمن برداشتي زيبايي شناختي و استعلايي از شرق و ناديده گرفتن واقعيات و ويژگي هاي بدوي تمدن شرقي ، به برساخت هويتي موهوم به عنوان يگانه چاره ي مواجهه با مدرنيته ي غربي رسيد.
در اين راستا، مقاله ي حاضر قصد دارد نگاه اسطوره اي به سياست را که از جمله مسايل بررسي نشده و مهجور مانده در تحليل آراي شايگان و به طور کلي تر، در تحليل چرايي رفتار روشنفکران ايراني پس از کودتاي ٢٨ مرداد است مورد مطالعه قرار دهد.
با وجود گذر سال ها و پشت سر گذاشتن تحولات جامعه شناختي مختلف ، هم چون مدرنيته ، ذهن آدمي هيچ گاه از حضور عناصر اسطوره اي خالي نبوده و همواره در تفسير خود از جهان اين عناصر را البته به طرق ديگر دخالت داده است .