Abstract:
بعد از جنگ دوم جهانی» موج منطقه گرایی و همگرایی منطقهای از اروپا
شروع شاد و بهمرور زمان» به سایر مناطق ی یافت. همگا م با گسترش
منطقهگرایی» نظریههای مختلفی مانند کار کردگرایی»: وکا کردگرایی
وابستگی متقابل و نهادگرایی در پی توضیح این پدیده برآمدند. یکی از مناطقی
که تحت تاثیر روندهای منطقه گرایانه قرار گرفت» آسیای جنوبی بود. ازاینروه
کشورهای این منطقه برای تسهیل همکاری منطقهای اقدام به ایجاد نهادهای
منطقهای کردند. هدف این مقاله» بررسی منطقه گرایی در آسیای جنوبی با
تمرکز بر نقش نهادهای منطقهای است. بنابراین» پرسش اصلی این است که
نهادهای منطقهای آسیای جنوبی چه نقشی در روند منطقهگرایی کشورهای
عضو ایفا کردهاند؟ در پاسخ به این پرسش» باید میان کشورهای بزرگک
آسیای جنوبی» یعنی هند و پاکستان و کشورهای ضعیف این منطقه» یعنی
سریلانگاء نپال» بوتان» بنگلادش, مالدیو و افغانستان» تمایز قائل شد. در این
چارچوپ» فرضیهای که مطرح میشود این است که نقش, سارکه سپتاو سفتادر
منطقه گرایی آسیای جنوبی از منظر اعضای ناکارامد و از منظر اعضای
کوچکک» کارامد بوده است. برای آزمون فرضیه» از نظریة نهادگرایی نثئولیبرال
و روش تبیینی کارکردی استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد
که هرچند نهادهای منطقهای آسیای جنوبی توفیقی در روند منطقه گرایی میا
کل اعضا نداشتهاند» اما کشورهای ضعیف منطقه از وضعیت موجود رضایت
دارند و حضور همین نهادهای ضعیف را بر فقدان آنها ترجیح میدهند.
Machine summary:
هرچند مسائل و مصائب آسياي جنوبي نيازمند هم کاري منطقه اي است اما سياست دوجانبه گرايي که مورد حمايت کشورهاي بزرگ تر آسياي جنوبي ، به ويژه هند است ، اغلب در تضاد با اين رويکرد قرار دارد (:٢٠٠٥ ,Mohsin ٣٦).
به عبارت ديگر، هرچند تلاش هاي معطوف به ارتقاي هم گرايي منطقه اي در آسياي جنوبي از منازعات سياسي منطقه ، به ويژه منازعۀ هند و پاکستان آسيب ديده است اما چشم اندازهاي هم گرايي به آهستگي در حال بهبود هستند (٣٣ :٢٠٠٧ ,Ahmed and Ghani).
(Pattanaik, 2010: 673) در مجموع ، به نظر مي رسد که سارک نتوانسته است باعث هم کاري گستردة منطقه اي ميان کشورها عضو شود، اما برخي کارکردهاي مثبت از خود به جا گذاشته که مهم ترين آن ها عبارت اند از: الف ) تشکيل پايگاهي براي ملاقات سران و طرح (اگر نه حل ) مسائل منطقه اي ؛ ب ) فراهم کردن محملي براي شکل گيري نوعي هويت منطقه اي ؛ ج ) اهميت بخشيدن به کشورهاي کوچک منطقه و کمک به ديده شدن آن ها در جامعۀ بين المللي ؛ و د) تحريک و تشويق اعضا به آزادسازي اقتصادي .
همان طورکه مشاهده مي شود، هم هند و هم پاکستان با سريلانکا موافقت نامۀ تجارت آزاد دارند و بدين ترتيب ، پيشرفته ترين اقتصادهاي آسياي جنوبي از طريق موافقت نامه هاي دوجانبه با هم در ارتباط هستند (;٩ :٢٠٠٧ ,Wilson and Otsuki ٨٩ :٢٠١٠ ,Mel ;٨٦ :٢٠١٠ ,Weerakoon) در اين بين ، هند و پاکستان به غير از اعطاي وضعيت کامله الوداد به هم ديگر، هيچ موافقت نامه ي تجاري قابل توجهي ندارند.