بازداشت گاه اوشوتیز Journal Article

"این دودکش بر یک ساختمان صنعتی شکل دو طبقه مسلسل است و بیک دودکش عجیب کارخانه شباهت دارد-چیزی که بیشتر جلب توجه می‌کند شعله‌های فراوانی است که از بالای دودکش زبانه می‌کشد-سعی میکنم حدس بزنم چه مطبخ جهنمی به این آتش هولناک احتیاج دارد، فورا یادم می‌آید که ما در آلمان هستیم و آلمان کشور کوره‌های جسدسوزی است-من ده سال برای تحصیل و بعد به عنوان طبیب در این کشور زندگانی کرده‌ام و میدانم که کوچکترین شهر این مملکت دارای کرماتوریوم می‌باشد. گروه دست راست هنوز حرکت نکرده است-دکتر«مانژل»بپزشک‌ها حکم می‌کند که از صفوف خارج شوند و دسته‌ای که تقریبا مرکب از پنجاه نفر طبیب است جدا می‌ایستند-دکتر مانژل نزدیک این دسته آمده دستور میدهد آنها که در یک دانشگاه آلمانی تحصیل کرده‌اند و کاملا آناتومی پاتولوژیک را میدانند و با طب قانونی هم آشنا هستند خود را معرفی کنند-و بعد اضافه می‌کند که«خوب دقت کنید باید جدا لیاقت کار خود را داشته باشید و گرنه...... اثاثه اطاق پس از آنچه در خوابگاههای چوبی دیده بودم موجب تعجب من میشود-یک تخت سفید و یک رخت کن که آنهم سفید است یک میز بزرگ و چند صندلی اثاثه این اطاق را تشکیل میدهد-روی میز از مخمل قرمز پویشده شده است-کف اطاق سمنتی است و فرشهای قشنگی آنرا پوشانیده است-احساس میکنم که انتظار مرا داشته‌اند-کارکنان کرماتوریوم این اطاق را سفید کرده‌اند و با اسبابها و اثاثیکه کاروانهای قبلی جا گذاشته‌اند زینت داده‌اند-از این اطاق بویسله دالان تاریکی وارد اطاق دیگری میشویم-اکنون در یک تالار تشریح خیلی روشن که دارای دو پنجره و از جدیدترین نوع است قرار گرفته‌ایم-کف اطاق از سمنت پوشیده شده است و در وسط اطاق روی سکوی سیمانی یک میز تشریح مرمر صیقلی واقع است که دارای چندین آب‌ر میباشد."