Abstract:
هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر فرسودگی تحصیلی، پذیرش اجتماعی و عواطف دانش آموزان دچار ناتوانی یادگیری بود.
روش
روش پژوهش شبه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری و جامعه آماری 513 دانش آموز پسر دچار انواع ناتوانی یادگیری پایه سوم تا پنجم ابتدایی ارجاع داده شده به مرکز اختلال یادگیری آموزش و پرورش بوشهر در سال تحصیلی 1396-1395 بود. از میان آنها به روش نمونه گیری در دسترس ابتدا 160 نفر که ویژگی های لازم را داشتند؛ فهرست شدند و سپس 34 نفر انتخاب و در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های فرسودگی تحصیلی برسیو، سالانووا و اسچفلی (2007) ، پذیرش اجتماعی فورد و رابین 1970، عواطف ویلیامز، کمپل و آهرانز (1997) و برنامه آموزشی تنظیم هیجان آلن، مک هاگ و بارلو 2009 بود که طی 8 جلسه 5/1 ساعته یک بار در هفته در مورد گروه آزمایش اجرا شد. داده های حاصل از اجرای پرسشنامه ها در مورد دو گروه در سه مرحله اندازهگیری، با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد.
یافته ها
نتایج نشان داد آموزش تنظیم هیجان بر فرسودگی تحصیلی (232/3 =F، 013/0 =P) ، پذیرش اجتماعی (467/4 =F، 001/0 =P) و عواطف (327/4 =F، 021/0 =P) اثر داشته و این تاثیر در مرحله پیگیری دو ماهه پایدار مانده است.
نتیجه گیری
از آنجا که آموزش تنظیم هیجان سبب ارتقاء تعامل فرد با هم سال ها، افزایش آگاهی، پذیرش و ابراز هیجان های او می شود، میتوان از آن بهعنوان روش مداخله ای موثری برای کاهش فرسودگی تحصیلی و افزایش پذیرش اجتماعی و بهبود عواطف دانش آموزان دچار انواع ناتوانی یادگیری و دانش آموزان دچار اختلال های مشابه استفاده کرد.
Machine summary:
دانشجوي کارشناسي ارشد روان شناسي تربيتي، دانشگاه خليج فارس ، بوشهر، ايران چکيده هدف : هدف پژوهش تعيين اثربخشي آموزش تنظيم هيجان بر فرسودگي تحصيلي، پذيرش اجتماعي و عواطف دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري بود.
ابزار پژوهش پرسشنامه هاي فرسودگي تحصيلي برسيو، سالانووا و اسچفلي (٢٠٠٧)، پذيرش اجتماعي فورد و رابين ١٩٧٠، عواطف ويليامز، کمپل و آهرانز (١٩٩٧) و برنامه آموزشي تنظيم هيجان آلن ، مک هاگ و بارلو ٢٠٠٩ بود که طي ٨ جلسه ١/٥ ساعته يک بار در هفته در مورد گروه آزمايش اجرا شد.
اسکنتيزر، آندريز و لبر (٢٠٠٧)؛ آفتاب ، کربلايي محمد ميگوني و تقيلو (١٣٩٣)؛ عشورنژاد (١٣٩٥) و دانش ، حکيمي، شمشيري و سليمي نيا (١٣٩٤) در بررسيهاي خود نشان دادند که مداخله هاي شناختي نقش مهم و تاثيرگذاري در افزايش فهم و درک رفتارهاي هيجاني-اجتماعي و اصلاح رفتارهاي دشوار کودکان دچار ناتواني يادگيري دارد.
آيا تأثير آموزش تنظيم هيجاني بر فرسودگي تحصيلي، پذيرش اجتماعي و مهار عواطف در دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري در مرحله پيگيري دو ماهه پايدار ميماند؟ روش روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمايشي با طرح پيش آزمون ، پس آزمون با گروه گواه و دوره پيگيري دو ماهه و جامعه آماري کليه دانش آموزان پسر پايه سوم ، چهارم و پنجم ابتدايي با انواع ناتواني يادگيري ارجاع داده شده از سوي مدارس به مرکز اختلال يادگيري آموزش و پرورش شهر بوشهر در سال تحصيلي ١٣٩٦-١٣٩٥ به تعداد ٥١٣ نفر بود.