Abstract:
حاضر با هدف تاثیر استفاده از بازی¬وارسازی بر انگیزش و یادگیری کارکنان در دوره آموزشی مدیریت مشارکتی شرکت نفت و گاز پارس استان تهران به روش شبه¬تجربی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان شرکت نفت و گاز پارس استان تهران به تعداد 700 نفر بود که بر مبنای نظر کرسول (2011) 36 نفر از طریق نمونه¬گیری تصادفی ساده در دو گروه آزمایش (18 نفر) و کنترل (18 نفر) گمارش شدند. ابزار مورد استفاده این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته سنجش انگیزش یادگیری دارای 20گویه با مقیاس 7 درجه ای و پرسشنامه میزان یادگیری به صورت پیش آزمون و پس آزمون با 9 سوال به صورت تشریحی بود که روایی صوری توسط تعدای از شرکت¬کنندگان پژوهش و محتوایی آن نیز توسط استاد راهنما و چند نفر از صاحبنظران تایید شد. همچنین پایایی پرسشنامه، سنجش انگیزش یادگیری با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای به مقدار 0.832 محاسبه شده که مقدار آن قابل قبول است. تجزیه و تحلیل یافته¬ها نیز با استفاده از آمار توصیفی شامل محاسبه میانگین و انحراف استاندارد و آمار استنباطی برای تحلیل کواریانس چند متغیره و تحلیل کواریانس یکراهه انجام گرفت. یافته¬های حاصل از پژوهش نشان داد بکارگیری روش بازی¬وارسازی بر انگیزش و یادگیری کارکنان درآموزش دوره مدیریت مشارکتی در شرکت نفت و گاز پارس موثر بوده است.
Machine summary:
اگر چه با گذشت زمان هنوز تعدادي از سازمان هاي آموزشي از آن ، به عنوان رويکردي در آموزش نمينگرند اما واقعيت اين است که در جاهايي که اين سيستم پياده شده است ، نتايج خوبي گرفته اند و از مزاياي آن همچون ايجاد انگيزش بالا در شرکت کنندگان دوره هاي آموزشي، درگير کردن و همراه کردن دانش آموختگان در طول کل فرآيند آموزش ، افزايش بازده آموزش نسبت به حالت تدريس سنتي، عدم فراموشي موارد آموخته شده به دليل تمرين در طول مدت آموزش و به نتيجه رسيدن آموزش هاي داده شده در دنياي واقعي براي ارتقاي سطح آموزش استفاده کرده اند.
بررسيها نشان ميدهند اگر چه بازيوارسازي در حوزه هاي مختلفي کاربرد دارد اما به کارگيري آن در حوزه آموزش ، متداول ترين زمينه براي پياده سازي آن ميباشد؛ چرا که پيش فرض زيربنايي آن است که هدف از بازيوارسازي تغيير رفتار در حالتي انگيزشي و درگيرانه ميباشد و چون يادگيري و انتقال آموزش در زماني محقق ميگردد که فرد انگيزش داشته و همچنين در يادگيري درگير گردد، بنابراين استفاده از بازيوارسازي در حوزه آموزش ميتواند نتايج بسيار مثبتي را براي سازمان ها ايجاد نمايد (٧).
و مسئله اصلي اين پژوهش آن است که آيا در آموزش هاي سازماني ميتوان از روش بازيوارسازي براي ارتقاء انگيزش و يادگيري کارکنان بهره گرفت يا استفاده از بازيوارسازي در دوره آموزشي با محوريت مديريت مشارکتي ميتواند در ارتقاء انگيزش و يادگيري فراگيران مؤثر باشد؟.
با توجه به آنچه که گفته شد و هدفي که در اين تحقيق دنبال ميشود فرضيه هاي ذيل جهت بررسي و آزمون مطرح ميگردد: فرضيه اول : استفاده از بازيوارسازي دوره آموزشي مديريت مشارکتي، به صورت معنيداري در افزايش انگيزش کارکنان تاثير دارد.