Abstract:
کوهریگ، پدیدهای ناشی از تراکم ماسه بادی و مواد آواری در دامنه کوه است که به دلیل عملکرد متقابل و چند گانه بادهای شدید، وجود مانع و فرِآیندهای دامنهای پدید میآید. متاسفانه این پدیده در جغرافیایی طبیعی ایران به خوبی مورد شناسایی و بررسی قرار نگرفته، مطالعه آن میتواند به شناخت بهتر روند تغییرات محیطی کمک کرده و در برنامهریزیهای محلی یاری رساند. کوهریگ مورد بررسی در این تحقیق، به دلیل دست خوردگی کمتر، در حدود چهار کیلومتری باختر تفت انتخاب شده است. نمونههای ماسه بادی از عمق 0.4 و 4.2 متری از سطح تپه انتخاب گردید. نمونهها پس از شستشو و انجام مراحل تمیز کردن کانی کوارتز، به روش پرتو افشانی رخشان نوری سن یابی شدند. سنهای به دست آمده نشان میدهند که شکل گیری حداقل نیمه بالایی این کوهریگ بین عمقهای گفته شده، حد فاصل بازه زمانی معادل یا نزدیک به آخرین حداکثر یخچالی وورم (بین 18 تا 24 هزار سال پیش) روی داده است. میزان رسوبگذاری میانگین سالانه ماسه بادی از یک میلیمتر تا بیش از 1.33 میلیمتر در سال به دست آمد که در صورتی که این نرخ به واقعیت نزدیک باشد، این کوهریگ در یک بازه زمانی حدود پنج تا حداکثر هشت هزار سال در اواخر پلیئستوسن نهشته شده است. این تعیین سن نشان میدهد که برخلاف نظر رایج در مورد تسلط شرایط مرطوب و پرباران تر کواترنر ایران همزمان با دورههای سرد یخچالی، حداقل در بخشی از این دوره و در مرکز ایران، اقلیم سرد و خشک با عملکرد فرِآیندهای بادی برتری داشته است.
Machine summary:
سن های به دست آمده نشان میدهند که شکل گیری حداقل نیمه بالایی این کوهریگ بین عمق های گفته شده ، حد فاصل بازه زمانی معادل یا نزدیک به آخرین حداکثر یخچالی وورم (بین ١٨ تا ٢٤ هزار سال پیش ) روی داده است .
کوهریگ ها که به انگلیسی sand ramps خوانده میشوند، اشکال رسوبی و تپه مانند هستند که از ذرات ماسه بادی (تغذیه شده از یک یا چند منشاء) به همراه نهشته های حاصل از سایر فرآیندهای ژئومورفولوژی مانند فرآیندهای دامنه ای و آبی ناشی میشوند.
هدف اصلی از نوشتن این مقاله ارائه نتایج پژوهش به عمل آمده بر روی کوهریگ فراشاه تفت است که به ویژه در سه دهه اخیر (از ١٣٧٠ خورشیدی) به شدت در معرض برداشت انسانی و تخریب قرار دارد (شکل یک ) و در صورت عدم مطالعه سریع و دقیق ممکن است در چند سال آینده به کلی از صفحه جغرافیای طبیعی استان یزد محو گردد و برای بررسی و مطالعه ویژگیهای آن خیلی دیر شده باشد.
علیرغم دقت بالاتر روش رادیوکربن ، از آنجا که این روش نیاز به مواد آلی کافی برای سن یابی دارد و محدوده سنی آن حداکثر تا شصت تا هفتاد هزار سال را در بر میگیرد، بهره گیری از آن در تحقیقات دیرینه شناسی مناطق خشک بسیار محدود شده است (پرسکات و رابرتسون ، ١٩٩٧؛ پلاستینو، ٢٠٠١؛ فتاحی، ٢٠٠٩)، اما سن یابی به روش رخشانی نوری نیاز به وجود بلورهای کوارتز یا فلدسپار د ر داخل رسوب دارد که تقریبا همه جا یافت میشود و میتواند زمان آخرین باری که این کانیها در معرض نور خورشید قرارگرفته اند را به ما نشان دهد.