Abstract:
نظامی گنجوی در شمار بزرگترین سرایندگان فارسیزبان است. قدرت شاعری او موجب شد بسیاری در اندیشه تتبع و پیروی از شیوه او برآیند. در این بین خواجوی کرمانی یکی از کامیابترین چهرههاست که توانست خمسهای به روش پیر گنجه بسراید. روضهالانوار خواجو چنانچه خود او نیز اشاره کرده است به تقلید از مخزنالاسرار سروده شده است. این تاثیرپذیری در دو سطح لفظ و محتوا نمود دارد. یکی از مهمترین ابعاد تاثیرپذیری محتوایی در حوزه تعلیم و تربیت جلوهگر شده است. بر این اساس آنچه در مقاله حاضر بررسی خواهد شد، نکات تعلیمی ستایشی و نکوهشی مشابهی است که خواجو تحت تاثیر مخزنالاسرار نظامی در روضهالانوار انعکاس داده است. روش تحقیق نیز توصیفی- تحلیلی است. بررسیها نشان میدهد رویکردهای عمده تعلیمی ستایشی دو شاعر به ترتیب بسامد، بر ستایش موضوعاتی چون خرد و اندیشه، فروتنی و فراموش کردن خود، بخشندگی و کرم، دستگیری از خلق، توسل به خدا و اطاعت از او، توجه به دل، همنشین خوب و خموشی و کمگویی تاکید دارد. در ارتباط با دیدگاههای تعلیمی نکوهشی نظامی و خواجو هم میتوان به نکوهش مواردی چون دنیا و متعلقات آن، بیعدالتی و ستمکاری، ظاهرپرستی و ریاکاری اشاره کرد که از این بین، بی ارزش دانستن دنیا و وابستههای آن پرتکرارترین آموزه در هر دو منظومه بوده است.
Machine summary:
بس که سـرم بـر سـر زانـو نشسـت تا سـر ايـن رشـته بيامـد بـه دسـت (نظامي گنجوي، ١٣٢٠: ٦٢) عقــل مسيحاســـت از او ســـرمکش گرنه خري، خـر بـه وحـل درمکـش يــا بــه ره عقــل بــرو نــور گيــر يــا ز درش دامــن خــود دور گيــر مســـت مکـــن عقـــل ادبســـاز را طعمـــه گنجشـــک مکـــن بـــاز را (همان: ١٤٧) نظامي با تکيه بر خرد آدمي را به تفکر در چند و چون هستي دعوت ميکنـد و از او مي خواهد به فلسفه و چرايي آفرينش خود بينديشد؛ اين که چرا آمده و به کجـا خواهـد رفت ؛ بنابراين پير گنجه قصد دارد با کمک خرد، مخاطبانش را با رسالت مهمـي کـه در اثر آمدن به اين سراي بر عهدهشان نهاده شده است ، آشنا کند و به نوعي به آنهـا درس زندگي بدهد.
ديــده از آن روي شــود بــيش بــين کــو نتوانــد کــه شــود خــويش بــين سرمکش از خـار چـو گـل مـيبـري عيش مکن تلخ چـو مـل مـيخـوري (خواجوي کرماني، ١٣٨٧: ٣٨) تــا نــرود آب رخــت خــاک شــو و ز گل و خاشـاک جهـان پـاک شـو مردمــک ديــده شــو و خــود مبــين نيــک نظــر بــاز کــن و بــد مبــين (همان: ٣٩) شاعر رسيدن به بقا و زندگي حقيقي را در فروتني و نديدن خود ميداند زيـرا توجـه به نيازهاي نفساني مانع بزرگي در راه آرامش انسان است و کسي کـه مضـطرب باشـد، چندان زنده نخواهد بود و در اين مدت کوتاه هم لذتي نميبرد.