Abstract:
آموزههای اخلاقی و تعلیمی یکی از گستردهترین مفاهیم و مقاصد شعر فارسی است و شاعران برای تأیید، تثبیت و پروراندن این آموزهها از پشتوانههای مختلفی بهره بردهاند. هدف این مقاله بررسی کارکردهای تعلیمی باورهای اسطورهای در مثنوی معنوی است که در دو حوزه باورها و موجودات اسطورهای، چگونگی بهرهگیری مولوی از آنها و ویژگیها و نحوه کاربردشان در راستای ادبیات تعلیمی بررسی شده است. در مثنوی مولوی، عرصه اسطوره در راستای مقاصد تعلیمی و اخلاقی بسیار گسترده است. مولوی از ویژگی های رفتارها و باورهای اسطورهای مانند جادو و انواع آن، کوبیدن بر طبل هنگام ماهگرفتگی و... برای تبیین گزارههایی مانند نکوهش نفس و دنیادوستی و پرهیز از فریبخوردن از آنها و بیدار شدن از خواب غفلت استفاده کرده است. در حوزه موجودات اسطورهای نیز جن و پری و غول از پربسامدترین موجودات در مثنوی محسوب میشوند که مولوی از آنها نیز در راستای اهداف تعلیمی و برای بیان گزارههای اخلاقی مانند اعتماد نکردن به هر چیز و دعوت به هوشیاری و ضرورت تقویت بینش درونی بهره گرفته است. بهرهبرداری تعلیمی از اسطورهها علاوه بر عمق و ژرفا بخشیدن به این اثر، آن را از یکنواختی موجود در متون اخلاقی و تعلیمی نجات میدهد. ذهنیت تعلیمی مولوی توانسته است که از این حوزه فکری بشر در راستای مقاصد تعلیمی با خلاقیت و مهارت بهره ببرد.
Machine summary:
کارکردهاي تعليمي اسطوره در مثنوي مولوي دکتر فروغ صهبا- حسين پريزاد 1 چکيده آموزه هاي اخلاقي و تعليمي يکي از گسترده ترين مفاهيم و مقاصد شعر فارسي اسـت و شاعران براي تأييد، تثبيت و پروراندن اين آموزه ها از پشتوانه هاي مختلفي بهره برده انـد.
مولوي ميخواهد راه رهايي انسان را از بند تعلقـات زودگـذر دنيـايي بـه او نشان دهد و او را به سوي زندگي جاويد سـوق دهـد و ايـن همـان چيـزي اسـت کـه اسطوره در پي آن است و در حقيقـت ، «راز نهـايي اسـطوره » هـم همـين اسـت ؛ يعنـي «آموختن نحوه نفوذ در هزارتوي زندگي به گونه اي که ارزش هاي معنوي زندگي مجـال بروز و ظهور پيدا کند» (کمبل ، ١٣٨٩: ١٨٠).
مولوي در بخشي ديگـر، بـا بـه کـارگيري همـين انديشه کهن ، برخي گزاره هاي تعليمي و اخلاقي چون جوانمردي، تواضـع و فروتنـي را منعکس ميکند: يــا بــه يــاد ايـن فتاده خــاکبيز چون که خوردي جرعه اي بر خاک ريـز (همان : ٧٩/١) در بيتي ديگر، براي تبيين اين آموزه اخلاقي که وفاداري موجـب بـه دولـت رسـيدن شخص است ، باز از اين باور اسطوره اي بهره ميگيرد: جـرعه بر خاک وفا آن کس که ريخت کي تواند صيد دولت زو گـــريخت ؟ (مولوي، ١٣٨٦: ٥/ ٦٨٢ ) ٤-١-٣- تعليم بر پايه باور اسطوره اي چشم زخم در دوران اسطوره اي اين تصور وجود داشـته اسـت کـه همـه چيـز جـان دارد و بـه تناسب قدرت آن چيز، بايد از آن ترسيد يا از آن گريخت .
جـن و پـري و غـول از پرکـاربردترين موجودات اسـطوره اي در مثنـوي هسـتند کـه مولـوي ضـمن اشـاره بـه ويژگـيهـاي ايـن موجودات ، از آن ها براي تبيين و تقويت گزاره هاي تعليمي بهره برده است .