گز نفن در بازگشت Introduction and review

"در کشورهای‌ اطراف خانهایی هستند که آنها هم اندیشه میکنند که از این لشکر آماده برای کسب و کار خود یعنی‌ تاخت و تاز استفاده کنند و بقصد خرید لشکر با سرداران وارد مذاکره میشوند،«سوتز»امیر تراکیه‌ یکی از سران را با دادن اسبی راضی میکند و دیگری را با بخشیدن کنیزکی،بدینگونه لشکر منحل‌ و پراکنده میشود و کتاب هم که موضوعش دیگر از میان رفته است بیابان میرسد. اشخاصی هم هستند خنده‌دار:آریستاس مردی پرخور،تیماسیون عاشق جام قشنگ و فرش زیبا و دارندهء مجموعه‌یی از این‌ دو کالا که در طی غارتها بدست آورده است،سیلانوس فالبین دارای سه هزار داریک(سکهء طلای ایرانی) پول نقد که برای حفظ آن بخود رنجها میدهد،سربازی از اهل رودس که در کار باد کردن مشکها برای‌ عبور دادن مردم از آب مهارتی دارد و از این عمل پولی میگیرد،سرباز دیگری که زخمی شده‌ها را با قاطر خود حمل میکند و در بین راه برای سبک کردن بار خود میخواهد آنها را زنده‌زنده بخاک کند. اگر در کتاب گزنفن سخن از بچه‌بازهای لشکر نیز آمده است تعجب نباید کرد چه یونانیها از صحبت از اینموضوع خجلتی نداشتند حتی افلاطن حکیم هم از طرح این سخن در کتابهای خود تعاشی ندارد و مخصوصا در کتاب«بزم»تئوری عجیبی راجع باینموضوع دارد که برای ما خوانندگان‌ امروز زننده محسوب میشود."