Abstract:
سوره حمد، سبع المثانی و فاتحه نیز نام دارد. سورهای مکی و با هفت آیه است که بر پیشانی قرآن مجید قرار دارد و صدرنشین مجموعه کلام و گفتار خداوند است. این تصدیر، جدای از بحث ترتیب و تقدم نزول آیات، حکایتگر اهمیت آن در نزد پیامبر و جمع آوری کنندگان قرآن و نیز جایگاه این سوره در عبادات و نمازهای روزانه است.
اعجاز لفظی قرآن مجید، از موضوعات مورد توجه پژوهشگران علوم دینی و مفسرین و... بوده که اغلب در کتب تفسیر بدان پرداخته اند؛ اما، تحلیل و مطالعه بافت موقعیتی و کارکردها و فرانقش های تجربی و متنی سوره حمد از قرآن مجید بر اساس نظریه نشانه – معناشناسانه نظام مند و نقش گرای هلیدی، کاری است که این تحقیق عهده دار آن است.این پژوهش قصد دارد ازنظر زبانی، صورت و محتوا، تصدیر، تکرار و تاکید را؛ و از نظر زمینه های معنایی یا بافت کلام، نکاتی چون گستره، عوامل و شیوه گفتمان را (تعلیمی-گفتاری- تک گویی)؛ واز نظرکارکرد تجربی، فرآیند فعل و وجوه خبری و انشایی موثر در روابط بینافردی و دستوری متن را با کارکردها و نقش های اعلانی، ترغیبی و... بندها؛ و از نظرکارکرد متنی، ساخت مبتدا- خبری و انسجام متن را که فصل و وصلها و ارتباط های منطقی بندها را با یکدیگر می سنجد؛ در سوره حمد یا سبع المثانی بیابد وتحلیل کند و راهی به اعجاز قرآن، از طریق نظریه های زبانشناختی پیدا کند و مشخص نمایدکه این سوره به بهترین شکل ممکن، ویژگی های فصاحتی و بلاغتی یک متن باز را دارد و لایه های نهفته معنایی دارد که نیازمند تبیین های مختلف از جمله معناشناسانه و زبان شناسانه است تا برخی ازپیام ها و اهداف آن مشخص شود.
Machine summary:
بندها؛ و از نظرکارکرد متنی، ساخت مبتدا- خبری و انسجام متن را که فصل و وصلها و ارتباطهای منطقی بندها را با یکدیگر میسنجد؛ در سورۀ حمد یا سبعالمثانی بیابد وتحلیل کند و راهی به اعجاز قرآن، از طریق نظریههای زبانشناختی پیدا کند و مشخص نمایدکه این سوره به بهترین شکل ممکن، ویژگیهای فصاحتی و بلاغتی یک متن باز را دارد و لایههای نهفتۀ معنایی دارد که نیازمند تبیینهای مختلف از جمله معناشناسانه و زبانشناسانه است تا برخی ازپیام ها و اهداف آن مشخص شود.
سه فعل ابتدا(محذوف)، اِهدنا و اَنعَمتَ در این سوره، افعال فیزیکی هستند با این تفاوت که سخن گفتن و آغاز کردن کلام، جنبۀ فیزیکی– کلامی دارد و عمل رفتاری و حرکتی در آن انجام نمیشود، در حالیکه جنبۀ عملگرا و فعلی هدایت کردن و نعمت دادن، بیشتر و قویتر است و به شکل ضمنی عمل انسان را بیاعتبار و عمل حقتعالی را، مؤثرتر و با اعتبارتر نشان میدهد.
در دو فعل رفتاری نَعبد و نَستعین نیز که به فاعلیت انسان به وقوع میپیوندند، همین غیر اصلی بودن یا وابستگی کامل فعل او، به اراده و خواست الهی قابل مشاهده است، یعنی با اینکه به ظاهر انسان کار را انجام میدهد اما این ارادۀ حق است که بدان هویت میبخشد چراکه پذیرش بندگی انسان و یاری کردن او، همچون هدایت کردن و نعمت دادن به انسان را خداوند محقق میسازد.