Abstract:
در حال حاضر طراحی فضاهای معماری ازجمله بازارهاء دچار تحولات اساسی شده است و در فرآیند برنامهدهی آنها خطوط
فکری جدیدی متاثر از علوم مختلف ازجمله روانشناسی محیط واردشده است. علم روانشناسی محیط در بین علوم دیگر علم
نسبتا جدیدی است که در آن روانشناسی ادراک در کنار روانشناسی رفتاری مطرح میشود و بحث کاربردی آن طراحی محیط
متناسب با ادراک کاربران مختلف میباشد. نظر به اهمیت رفتار کاربران در تحقق اهداف معماری و با توجه به اینکه در
پژوهشهای انجامشده, کمتر به جنبههای روانشناختی رفتاری مرتبط با این رویکرد پرداختهشده است. در این نوشتار تلاش
میشود. پیوند میان حوزههای روانشناختی و معماری در محیط بازار مدنظر قرار گیرد. چراکه کاربر در بازار دائما در حال
دریافت دادههای حسی از محیط خواهد بود. این دادهها بر الگوهای رفتاری فرد اثر گذاشته و موجب ایجاد حالت درون گرایانه
در تفکرات ذهنی و نهایتا تصمیمگیری و بروز واکنشهای رفتاری میشود. پژوهش حاضر به روش کیفی و از طریق استدلال
عینی و مطالعات کتابخانهای در باب مبانی نظری حس مکان و هویت بخشی با بررسی نمونه موردی بازار بزرگ تهران و باهدف
کمک به طراحان و برنامه ریزان در جهت حل مشکلات رابطه انسان و محیط از نقطهنظر روانشناختی, منجر به نتایج تحلیلی
و تکمیلی در قالب راهکار و الگو خواهد شد. تاثیر موّلفههای حس مکان و القای هویت. بر نگرش و جهتدهی به رفتار استفاده
کنندگان میتواند منجر به بروز اعمال و رفتارهای پایدار از سوی مخاطبین مختلف ازنظر جنس و سن و ارتقای کیفیت زندگی
اجتماعی گردد.
Machine summary:
درنهایت این نوشتار تلاش دارد با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، جنبه های روان شناختی ادراک و رفتار در محیط تحت تأثیر فضای معماری را ارزیابی و سپس با بررسی نمونه موردی موردنظر، نتایج تحلیلی و تکمیلی خود را در قالب راهکارهایی در جهت ارتقاء کیفیت حس مکان در اختیار طراحان و برنامه ریزان حوزه شهرسازی و معماری قرار دهد.
اگرچه بیش از چند دهه از احساس نیاز و همکاری روانشناسان و طراحان و برنامه ریزان در معماری نمیگذرد، اما این دانش جایگاه ویژه ی خود را پیدا نموده و نقدهای زیادی ازنقطه نظر روانشناسی به معماری واردشده ازجمله ، نقدی که به معماری مدرن وارد است این بود که معماران تأکید بیشتری بر مسائل زیباییشناختی فضاهای طراحیشده داشتند تا پرداختن به مسائل کارکردی آنان و به عقیده روانشناسان اصلیترین معیار طراحان در فرآیند طراحی توجه به فرم و جنبه زیباشناختی آن بود و معتقدند طراحان نیازهای واقعی و روزمره استفاده کاربران را قربانی خواهش های انتزاعی خود میسازند و کمتر به مسائل روان شناختی توجه نموده اند، از این رو انسان را بیش ازپیش با محیط طراحیشده نامأنوس ساخته اند، در حقیقت این اختلاف 1 thermoception 2 proprioception 3 equilibrioception نگرش های به وجود آمده بین دو گروه فوق الذکر به دلیل طبیعت و ماهیت متفاوت حرفه معماری و نظریه های مطرح شده در حوزه انسان و طبیعت و ارتباطش با طراحی و برنامه دهی بوده که بر اساس آن بحث معماری برای حواس انسان مطرح میشود (حسینی و دیگران ، ١٣٩٦).