Abstract:
آلفرد آدلر یکی از روان شناسان برجسته ای است که هدف از وجود انسان را پیروزی کمال و برتری می داند. وی در نظریه خود تاکید بسیاری بر سبک زندگی به عنوان بخش مهمی از شخصیت هر فرد دارد و در چگونگی شکل گیری این سبک به مفاهیمی چون احساس حقارت و علاقه اجتماعی اشاره می کند. در پژوهش حاضر به این سوال اصلی پاسخ داده می شود که چگونه می توان دیوان اشعار ناصرخسرو را از دیدگاه روان شناسی آدلر نگریست و چگونه می توان آن را تحلیل کرد؟ لذا نگارنده در بررسی های خود به این نتیجه رسیده است که: خودستایی ها و مفاخرات ناصرخسرو یکی از جلوه های در شخصیت اوست. در واقع، این مایه غرور و خودستایی ناصرخسرو بی شک حاصل« احساس حقارت » تحقیر و آزاری است که دشمنان بدخواه در حق او روا دانسته اند و او را نسبت به جامعه ،خشمگین و در حق اولیای وقت کینه توز کرده اند. احساس حقارت در ناصرخسرو به صورت های دیگری چون پرخاش و انتقاد و تنفر ظهور کرده است. ناصرخسرو تمام نهادهای جامعه از جمله سیاست، اجتماع، عالمان دینی و فقها و شاعران و… را به باد انتقاد می گیرد. او گرایشی اجتماعی به مسائل دینی و سیاسی دارد، اما از آنجا که با تحقیر جامعه عصر خویش روبرو می شود، این گرایش به صورت انزوا گرایی و انتقاد و شکوائیه در شعر او ظهور پیدا میکند. لذا، شکواییات و انتقادات و مفاخرات ناصرخسرو، کیفیت روانی شخصیت او را به خوبی نشان می دهد.
Machine summary:
تحلیل و بررسی اشعار ناصرخسرو بر اساس روانشناسی فردنگر آلفرد آدلر مهین بسحاق کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول" فرزانه یوسف قنبری دکترای زبان و ادبیات فارسی وعضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول" چکیده «آلفرد آدلر یکی از روانشناسان برجستهای است که هدف از وجود انسان را پیروزی کمال و برتری میداند.
وی در نظریه خود تأکید بسیاری بر سبک زندگی بهعنوان بخش مهمی از شخصیت هر فرد دارد و در چگونگی شکلگیری این سبک به مفاهیمی چون احساس حقارت و علاقه اجتماعی اشاره میکند.
در پژوهش حاضر به این سؤال اصلی پاسخ داده میشود که چگونه میتوان دیوان اشعار ناصرخسرو را از دیدگاه روانشناسی آدلر نگریست و چگونه میتوان آن را تحلیل کرد؟ لذا نگارنده در بررسیهای خود به این نتیجه رسیده است که: خودستاییها و مفاخرات ناصرخسرو یکی از جلوههای «احساس حقارت» در شخصیت اوست.
وی در نظریه خود تأکید بسیاری بر سبک زندگی بهعنوان بخش مهمی از شخصیت هر فرد دارد و در چگونگی شکلگیری این سبک به مفاهیمی چون احساس حقارت و علاقه اجتماعی اشاره میکند»(سادات ناجی، 1388: 16).
در شعر ناصرخسرو، این حقارت بهصورت مفاخرات و شکواییات و احساس تنفر او از دیگران آشکار شده است.