Abstract:
مقالۀ حاضر با تکیه بر مقولۀ جامعۀ مصرفی، مصرف نشانهها در فضاهای شهر سنندج از منظر جوانان را مطالعه میکند و به واکاوی ژرفنگرانۀ ساخت و تحقق لذتها، هویتها و معناها میپردازد. همچنین سازوکارها و سلسلهمراتب یکدستسازی و یکپارچهسازی آنها را تحلیل میکند. در یکی دو دهۀ اخیر، برخی نشانهها نظیر ویترینها، بنرها، تابلوها و پوسترها در اشکال و ابعاد تازه و گوناگون در شهر سنندج ظاهر شدهاند که از یکسو به متلونشدن فضاهای عمومی شهر دامن زدهاند و از دیگر سو، فضاهای شهری را به مکانهای مناسبی برای حضور گستردۀ کنشگران اجتماعی بدل ساختهاند. این نشانهها همچنین دگردیسیهایی در شکل اجتماعی رفتار و فعالیتهای مصرفی در میان کنشگران اجتماعی (عمدتاً جوانان) پدید آوردهاند. در پژوهش حاضر، در چارچوب سنت روششناسی کیفی و مشخصاً اتنوگرافی انتقادی، دادههای مشاهدهای، مصاحبهای و تصویری گردآوری شد و پس از نمونهگیری هدفمند، با 30 نفر مصاحبه صورت گرفت. سپس دادهها و یافتهها برمبنای روش تحلیل تماتیک، تحلیل و تفسیر شدند. نتایج نشان میدهد که جوانان درک و تفسیری دوگانه از مصرف نشانهها دارند که در قالب مقولۀ دووجهی مقاومت/ادغام قابلقرائت است. بدینمعنا که مصرف نشانهها از یک سو بیانگر مقاومت در برابر معناها و رمزگان اجتماعی رسمی و هژمونیک و نیروهای اجتماعی مسلط است و از سوی دیگر، نشانگر ادغامشدن آنها در معناها و رمزگانهای اجتماعی نوینی است که با مصرف و رمزگشایی نشانههای رمزگذاریشده خلق و ساخته میشوند.
This article attempts to interpret the ways through which the consumers construct pleasures, meanings and identities in urban public spaces in Sanandaj, and to explain how these spaces homogenize the consumers. Urbanization provides public spaces imbued with signs and images that send different implications to people. In fact, people are participating in urban public life through consuming these signs and images which in turn affects and changes individual social behaviors. This research, using critical ethnography to study the young consumers in Sanandaj, gathered data through techniques such as direct observation and individual deep interview. The sample was selected by purposeful sampling and the data were analyzed through thematic interpretation. The findings showed that the youth consume signs and images in a mood embed with both resistance and assimilation. At one hand, consuming signs is a way to resist the dominant codes and discourses, and at the other is a way of being assimilated to social codes and meanings produced by culture industry. So we can conclude that consuming images and signs in urban spaces primarily consists of a dialectic called the interaction of individuality and spaces. According to this dialectic, individuals try to resists the rules and codes which are imposed by urban spaces, but in this attempt to resistence they are not completely successful.
Machine summary:
جهان شهرهاي امروزي را فضاهايي شکل داده اند که تا ديروز محل دادوستد کاسبان و خريداران بودند که براي رفع نيازهاي اساسي ميکوشيدند؛ فضاهايي که از يک سو با مراکز خريد گوناگون و ويترين هايي پر از کالاهاي مادي، فرهنگي و درعين حال شيک و متنوع و نيز تصاوير و ايماژهايي متفاوت و رنگارنگ در قالب پوسترها، تابلوها و بنرها مزين شده اند و از ديگر سو به مکان هاي مناسبي براي حضور کنشگران اجتماعي پرسه زن و افراد بيخانمان بدل شده اند، اما آنچه زير پوست زندگي روزمرة به ظاهر طبيعي در چنين فضاهايي نهفته است و حيات اجتماعي کنشگران را ميسازد، طيفي از کنش هاي معنادار، لذت جوييها، معناسازيها و هويت يابيهايي است که به سمت مصرف کالانشانه ها جهت مييابند.
نظريه هايي که در اين نوشتار بازخواني و مطرح ميشوند، بر اين نکته تأکيد دارند که جهان اجتماعي طي فرايند موسوم به مدرنيزاسيون در طول دو قرن نوزدهم و بيستم ، از اساس دگرگوني يافته و تصوير آن به طورکلي تغيير پيدا کرده است ؛ به طوريکه در صورت بنديهاي اجتماعي نوين با عنوان پسامدرن ، نوع و شکل خاصي از فرهنگ ، نمود يافته است ؛ فرهنگي که مصرف ، هم رکن اساسي و هم پرچمدار آن است و به منبعي براي لذت ها، معناها و هويت ها بدل شده است و از آن با عنوان «فرهنگ مصرفي» تعبير ميکنند.