Abstract:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزشهای شناختی (فعال وغیر فعال) و چندحسی بر یادآوری و نگهداری راهبردها درکودکان با نیازهای ویژه ذهنی انجام گرفت. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بوده و جامعه آماری شامل 200 دانشآموز پسر پایه چهارم مدارس استثنایی شهر اهواز در سال بود که 60 نفر به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای و تصادفی ساده انتخاب و در سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرارگرفتند. ابزار پژوهش، آزمون کارتهای تصویری با الگوی پژوهشی بورکوسکی و همکاران (Borkowski,1983) و (Yousefi Loya,1999) بود. مداخله آموزشی در گروههای آزمایش طی دوازده جلسه صورت گرفت. با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل واریانس یک راهه وآزمون پیگیری توکی، همین طور آزمون میانگین هارمونیک دادهها تحلیل شد. یافتهها نشان داد راهبردهای شناختی فعال، غیرفعال و شناختی فعال ـ روش چند حسی درمقایسه با گروه کنترل باعث بهبود یادآوری در کودکان با نیازهای ویژه ذهنی شد و این اثر بعد از یک هفته پایدار مانده است. اما در مقایسه گروهها باهم در آزمون یادآوری، گروههای آزمایش فعال با فعال ـ چندحسی تفاوتی نداشتند در حالی که تفاوت معناداری بین گروههای فعال ـ چندحسی با غیر فعال وجود داشت، در آزمون نگهداری نیز تفاوتی بین سه گروه مشاهده نشد.
Machine summary:
یافتهها نشان داد راهبردهای شناختی فعال، غیرفعال و شناختی فعال ـ روش چند حسی درمقایسه با گروه کنترل باعث بهبود یادآوری در کودکان با نیازهای ویژه ذهنی شد و این اثر بعد از یک هفته پایدار مانده است.
به این دلیل نتایج پژوهشهای بسیاری از پژوهشگران ازجمله (Cantrell &et al, 2010 ، Martin ,Craft & Sheng,2001، Comblain,1994، Broadley,1993) نشان میدهد نارسايي یادسپاری و به دنبال آن یادآوری را ميتوان با استفاده از راهبردهاي شناختی فعال ( active cognitive strategies) یعنی راهبردهایی که درآن روشها به طور مستقیم به کودک آموزش داده میشود و به طور مداوم کودک تشویق میشود تا از آن راهبرد در تکالیف آزمایشی استفاده نماید ، بهبود بخشید و اثر آموزشها را بر نگهداری راهبردها مشاهده نمود.
درعین حال تحقیقات نشان دادهاند که کودکان با نیازهای ویژه ذهنی نتوانستند با استفاده از راهبردهای شناختی غیرفعال (inactive cognitive strategies) مواد یادسپاری را در ذهن خود نگهدارند (Torgesen,1982 ،.
یافتههای این پژوهش برخلاف تورگسن (Torgesen 1982)، درآموزش شناختی غیرفعال، کله و چان، ترجمه ماهر (Kele and Chan, translated by Maher , 2007)، درآموزش شناختی فعال، همسو با نتایج با عزت (Baezat,1997)، پور جلال (Pour Jalal,1997) (Yousefi Louyeh (1999) کامبلاین (Comblain 1994) ، برادلی (Broadley (1992) درآموزش شناختی فعال و همین طور هم جهت با نظریات زندی (Zandi ,2001) که معتقد است تحریک و استفاده از راههای گوناگون به تثبیت یادگیری کمک مینماید نشان داد کودکانی که آموزشها بر روی آنها انجام گرفته است، بعد از گذشت یک هفته هنوز راهبردهای فراگرفته شده را در حافظه خود نگه داشتهاند و از آن در یادآوری مطالب استفاده میکنند.