Abstract:
اسطوره و کهن الگوهابیان کنندة آرزوها و افکار جوامع بشری مملو از حکایاتی هستند، پیرامون خدایان، پهلوانان، موجودات فراطبیعی و حوادث خارقالعاده که در زمانهای آغازین به وجود آمدهاند، و در هر سرزمینی بخشی از هویت، تمدن و فرهنگ آن سرزمین به شمار میروند. روایتهای عرفانی یکی از اساسیترین محملها برای بروز کهن الگوها و اسطورهها میباشند، و اسطورههای عرفانی از بن مایههای پرکارکرد در تاریخ و ادبیات فارسی به ویژه سرودهای عرفانی هستند. به همین جهت بررسی کارکردهای معنایی و تحلیل و تفسیر آنها موجب خواهد شد؛ که خوانندگان آثار عرفانی، به درک و دریافت روشنی از این اسطورهها در حوزة عرفان دست یابند. نگارندگان با توجه به اهمیت نماد پردازی روایتهای عرفانی و لزوم تفسیر آنها برای درک متن و حصول کارکردهای روایی آن به بررسی عناصر اسطورهای عرفانی پرداختهاند. از آن جاییکه روایتهای عرفانی از تمام اجزای فرهنگی و اندیشة بشری علی الخصوص کهن الگوها بهره میبرند، در این مقاله برآنیم؛ که با جستجو در حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه به بررسی کاربرد عناصرخیالی اسطورههای عرفانی به شیوة تحلیلی بپردازیم.
Machine summary:
کمبود منابع و تألیفات موجود در بیان بعد معنوی- حتی در آثار خود فارابی از جمله کتاب مشهور «موسیقی کبیر»که بصورت نظری و تئوریک در زمینه موسیقی بیان شده- و خلأ بررسی ابعاد زندگی موسیقایی فارابی ضمن اینکه توجیهی بر فقدان تحقیقات آکادمیک در این زمینه (بیان ارتباط موسیقی و تصوف در زندگی فارابی) از سوی صاحبنظران است، طبیعتا ما را به بررسی شخصیت و حالات خاص فارابی از جنبه فردی و اجتماعی تشویق می کند.
این مسأله قابل تأمل است که اگر فارابی زندگی صوفیانه داشت و از امور دنیوی اعراض می نمود، سماع و سرمستی او از چه روی بوده است؟ آیا طبیعت روحانی و خود ساخته فارابی او را به سوی موسیقی کشاند یا موسیقی محرک اودر برگزیدن نگرش و طریقت صوفیانه بوده است؟ همچنین بایستی بیان کنیم که موسیقی چه تأثیری در سلوک عارفانه دارد؟ موسیقی چون بر روح انسان اثر گذار است، پس حقیقتی دارد ، اما اینکه چگونه آن تاثیر را مطرح کنیم، بررسی زوایای مرتبط با آن را طلب میکند.
(فارابی، 1361: 251) فارابی بر این اعتقاد است که انسان گرایش فطری بر مدنی بالطبع بودن دارد و نیازهای خود را در اجتماع حل میکند، اما اینکه از مردم عزلت می گزیده و در خلوت طبیعت به سر می برده، نوعی حالت روانی برای فارابی بوده که همراه با چاشنی موسیقی، به تفکر می پرداخته است.
(فارابی، 1361: 251) فارابی بر این اعتقاد است که انسان گرایش فطری بر مدنی بالطبع بود ندارد و نیازهای خود را در اجتماع حل میکند، اما اینکه از مردم عزلت میگزیده و در خلوت طبیعت به سر میبرده، نوعی حالت روانی برای فارابی بوده که همراه با چاشنی موسیقی، به تفکر میپرداخته است.