Abstract:
این مقاله کوشیده است سهم ثروت طبیعی نفت و درآمدهای حاصل از آن را بر کیفیت زندگی مردم ایران در طی سالهای 1390 – 1350 شمسی به روش تاریخی اسنادی بررسی نماید. در رویکرد نهادگرایی دولت به عنوان نهاد مهم اثرگذار بر فرآیند توسعه مطرح میشود. تأثیر این نهاد به عنوان مالک انحصاری درآمد نفت بر اساس رویکرد "ساختاربندی انتخاب" بررسی خواهد شد. برای تأثیر پذیری حوزه اجتماع نیز از مدل کیفیت زندگی به مثابه شاخص توسعه اجتماعی استفاده شده است. این مفهوم با لحاظ کردن ابعاد جامعتر، اهمیت تحلیل رشد پایدار و برابر در طیف گستردهای از مؤلفهها را برای بهبود کیفیت زندگی به جای رشد کمّی شاخصهای معیشتی رفاه نشان میدهد. مشخصه سیاستهای اجتماعی دولت ایران طی سالهای1390-1350، به رغم تغییر رژیم و دولتها، شامل شتابزدگی و عدم فرصت برای اصلاحات نهادی، بیتوجهی به بستر بومی، تک سویه بودن، و بیتوجهی به پایداری است. این مسئله نشان از حک شدن مسائلی در ساختارهای ایران دارد که به طور پیوسته مشکلات را در همه حوزها از جمله حوزه رفاه و کیفیت زندگی باز تولید میکند.
Machine summary:
com طرح مسئله بی گمان تصور این که نفت و درآمدهای نفتی عامل نهایی یا تنها عامل مؤثر در شکل گیری ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه ایران است، یا قائل شدن نقش زیربنایی برای اقتصاد جهت تحلیل مناسبات اقتصادی اجتماعی ایران مسیری به غایت اشتباه خواهد بود.
در مورد اول بحثهای کارل 1 (1388) پیرامون ساختاربندی انتخاب در چارچوب نظریه نهادگرایی مورد استفاده قرار گرفته، چرا که عناصر فرهنگی، تاریخی، سیاسی و اجتماعی را برای فهم Terry Lee Karl مسئله توسعه و توسعهنیافتگی به کار گرفته، همین طور پیوند معنیدار و روشمند بین نظریه و محیط برقرار میکند و از این رو قدرت تبیین بالایی برای توضیح شرایط جامعه ایران دارد.
اغلب مطالعات درباره این مفهوم مربوط به سطوح خرد و میانه بوده و یکی از وجوه روانی، اقتصادی، زیستی یا اجتماعی را در بر میگیرد، اما دستگاه سنجش کیفیت زندگی به مثابه شاخص توسعه اجتماعی برای سطوح کلان و ملی در مورد کیفیت زندگی مفهوم پردازی شده است.
از این منظر است که بررسی کیفیت زندگی فراتر از بیان صرف آماری شاخصها بوده و در بستر شرایط اقتصادی - اجتماعی نهاد سیاسی دولت و جامعه مدنی مورد کنکاش قرار گرفته است.
در واقع نفت و درآمدهای ناشی از آن متغیری تعیین کننده در بازه زمانی مورد بررسی بوده که در بستری از ساختارهای رسمی و غیر رسمی از پیش موجود، قرار گرفته و در تاثیری دو سویه و هم افزا با یکدیگر ساختار انگیزشی و مسیر توسعه ویژهای برای اقتصاد سیاسی ایران رقم زدهاند، آنچه در اندیشههای نهادگرایی، وابستگی به مسیر طی شده نام گرفته است.