Abstract:
در نظریه معاصر استعاره که توسط لیکاف و جانسون مطرح شده، زمان، یکی از حوزههای تصوّری انتزاعی است و همواره از طریق چیزی ملموس و عینی، یعنی مکان درک میشود و بنیانی شناختی دارد. در این پژوهش، ابتدا توضیحاتی درباره استعاره مفهومی و زمان داده شده و سپس شواهدی از تاریخ بیهقی ذکر شده است. این شواهد واژگان، ترکیبها و جملات استعاری قراردادی و نو را شامل میشود و رویکردی که بدان توجه بیشتری شده، تشخیص نو بودن و قراردادی بودن استعارهها و ارتباطش با هریک از بخشبندیهای تحقیق است. در این تحقیق نشان خواهیم داد که هرگاه ابوالفضل بیهقی بهسمت واگویههای درونی میرود، درجه نوی و تازگی استعارههای اثرش بیشتر میشود. نگارندگان در این مقاله به بررسی وجود و کیفیت استعاره مفهومی زمان در متن تاریخ بیهقیمیپردازند. در این استعارهها چگونگی ارتباط زمان با عناصر دیگر بررسی و درنهایت به سه دسته اصلی «زمان بهمثابه شیء (متحرک، ثابت یا موجد اوصافی غیر از اینها)»، «زمان بهمثابه فضا یا مکان محصور» و «زمان بهمثابه موجود جاندار» طبقهبندی شده است که از نظر نگارنده، نهتنها طبقهبندی نوتر و دقیقتر نسبت به طبقهبندیهای مرسوم ارائه میکند، بلکه نشاندهنده وجوه متنوع کاربرد استعاره زمان در زبان بیهقی است.
Machine summary:
بررسي استعارة زمان در تاريخ بيهقي با رويکرد زبان شناسي شناختي يدالله شکري / سمانه شمسيزاده چکيده در نظريۀ معاصر استعاره که توسط ليکاف و جانسون مطرح شده ، زمان ، يکي از حوزه هاي تصوري انتزاعي است و همواره از طريق چيزي ملموس و عيني، يعني مکان درک ميشود و بنياني شناختي دارد.
در اين استعاره ها چگونگي ارتباط زمان با عناصر ديگر بررسي و درنهايت به سه دستۀ اصلي «زمان به مثابه شيء (متحرک، ثابت يا موجد اوصافي غير از اين ها)»، «زمان به مثابه فضا يا مکان محصور» و «زمان به مثابه موجود جاندار» طبقه بندي شده است که از نظر نگارنده ، نه تنها طبقه بندي نوتر و دقيق تر نسبت به طبقه بنديهاي مرسوم ارائه ميکند، بلکه نشان دهندة وجوه متنوع کاربرد استعارة زمان در زبان بيهقي است .
پيشينۀ تحقيق دربارة زمان در نظريۀ شناختي، تحقيقاتي انجام شده است که در زير به برخي از آن ها اشاره ميکنيم : فرزان سجودي و زهرا قنبري در مقاله اي با عنوان «بررسي معناشناختي استعارة زمان در داستان هاي کودک به زبان فارسي» (١٣٩١) بر پايۀ نظريۀ منتقد معاصر، ليکاف ، نشان داده اند که کودک ميتواند زمان را علاوه بر شيئي متحرک بر خط سيري افقي يا عمودي، به صورت حجمي درک کند که فضا يا ظرفي را پر ميکند يا سطحي را ميپوشاند يا خود را در تغيير وضعيت و حالت پديده ها، نشان ميدهد.