Abstract:
این مقاله به روش تبیینی و از چشم انداز نظریه موازنه منافع نشان می دهد که روابط
امریکا و عربستان بر الگوی پیچیده همکاری در عین تعارض منافع در حوزه های ژئوپولیتیکی
مبتنی است. تعارض منافع مانع از ارتقای همکاری های دو دولت به اتحادی استراتژیک شده
و همزمان منافع مشترک مانع از فروپاشی روابط دو دولت شده است، بنابراین موضوعاتی
مانند توافق های تسلیحاتی و یا مواضع متفاوت دو دولت در بحران های خاورمیانه به تغیری
اساسی در روابط شان منجر نمی شود. همچنین یافته ها نشان می دهد که شکل گیری و تداوم
پیوندهای دو دولت دلایلی امنیتی دارد و پادشاهی سعودی در بطن این مشارکت، از قدرت
امریکا برای مقابله با رقبای منطقه ای خود بهره گرفته است و ترس از ایران بویژه در طول دهه
گذشته محرکی نیرومند در سیاست های خاورمیانه ای عربستان بوده است، ترسی که شدت
آن ریشه در سوء برداشت ها و آسیب پذیری های پادشاهی سعودی نسبت به ایران دارد، به
گونه ای که پادشاهی سعودی نفوذ تدافعی ایران را در خاورمیانه نفوذی تهاجمی همراه
مقاصدی مخاطره آمیز دریافته است. بر این اساس نگارنده در پایان ضرورت یک مجمع
گفتگوی منطقه ای در حوزه خلیج فارس را با هدف تخفیف سوء برداشت ها از رفتار و نیات
همسایگان خاطرنشان کرده اند
Machine summary:
همچنین یافته ها نشان میدهد که شکل گیری و تداوم پیوندهای دو دولت دلایلی امنیتی دارد و پادشاهی سعودی در بطن این مشارکت ، از قدرت امریکا برای مقابله با رقبای منطقه ای خود بهره گرفته است و ترس از ایران بویژه در طول دهه گذشته محرکی نیرومند در سیاست های خاورمیانه ای عربستان بوده است ، ترسی که شدت آن ریشه در سوء برداشت ها و آسیب پذیریهای پادشاهی سعودی نسبت به ایران دارد، به گونه ای که پادشاهی سعودی نفوذ تدافعی ایران را در خاورمیانه نفوذی تهاجمی همراه مقاصدی مخاطره آمیز دریافته است .
از طرفی ترس پادشاهی سعودی از رقبایش در اردن و عراق که مورد حمایت بریتانیا نیز قرار داشتند، عربستان را به گسترش روابط با امریکا به مثابه نیرویی توازن بخش سوق می داد، در نتیجه ترس پادشاهی سعودی از رقبای همسایه ، اهمیت نفوذ این پادشاهی بر بازار بین المللی نفت و ترس امریکا از شوروی ، سرآغاز روابط رسمی دو دولت را در ١٩٥١، رقم زد و در این سال ایالات متحده که عمق نگرانی های امنیتی پادشاهی سعودی را دریافته بود وارد توافقی دوجانبه با ریاض شد که بر طبق آن متعهد به نوسازی ارتش عربستان شده و اجازه ایجاد پایگاهی در الظهران را کسب می کرد (٢٦٦ :١٩٨١ ,Neff).
به طور کلی پس از جنگ جهانی دوم ، نفوذ عربستان بر بازار بین المللی نفت ، ضرورت مهار شوروی ، نفوذ عربستان بر بحران های خاورمیانه و منافع مشترک واشنگتن و ریاض در مقابله با رقبای منطقه ای در خاورمیانه ، مهم ترین عواملی بوده است که سبب شکل گیری و تداوم همکاری های سیاسی و امنیتی دو دولت شده است .