Abstract:
ویو (اوستایی: vayu؛ ودایی: vāyú؛ فارسی میانه: wāy) از کهنترین و اسرارآمیزترین ایزدان هندوایرانی است. او در اوستا بهگونهای برجسته تصویر شده است. در ادبیات پهلوی، وایِ خوب و وایِ بد بهروشنی از هم تفکیک شدهاند، اما این شخصیت دوگانة وای محصول تفکری متأخر است و در دوران اولیه ویو شخصیت واحدی بوده است با سیمایی دوگانه. در رامیشت، جنبة سازندة طبیعت ویو تصویر شده و به جنبة ویرانگر طبیعتش اشارهای شده است، اما این جنبة ویرانگر بهوضوح در ائوگمدئچا نشان داده شده و ویو در این نوشته موجودی در حد پیک مرگ است. همچنین بهنظرمیرسد که ویو ایزد بزرگ و برتر در جامعهای بوده که آیین، آداب و اصطلاحات مخصوص به خود داشته است. پارهای از مفاهیم و اصطلاحات آیین ویو با بررسی بخشهایی از ائوگمدئچا قابلدرک است. با ظهور دین زردشتی، این ایزد بلندمرتبه تنزل مقام پیدا کرد و به ایزدی زیردست تبدیل شد. آیین پیشزردشتیِ کهن مربوط به او نیز رنگ باخت، اما بهدلیل اینکه نزد پیروانش اهمیّت و محبوبیت داشت، به حیات خویش ادامه داد و بعدها بسیاری از ویژگیهای خود را به دین زردشتی و شخصیتهای آن منتقل کرد. در این مقاله شخصیت ویو در ائوگمدئچا و پارهای از جنبههای آیین او بررسی شده است.
Machine summary:
در این پنج بند از خطراتی نام برده شده است که در مسیر زندگی، آدمی را تهدید میکند، اما از همۀ این خطرات میتوان گذر کرد و تنها از راه ویوی بیرحم یا همان مرگ است که هیچ گریزی وجود ندارد )٧٧ :١٨٧٨ ,Geiger(.
ارتباط سرود ویو با این بخش از یشت سیزدهم از طریق سه نشانه مشخص میشود: اشاره به اصطلاح هینا (̄nahae = سپاه ) در کنار درفش برافراشته ، اشاره به گذه )gaδa = راهزن ) و اشاره به گرشاسپ (در سرود ما به صورت غیرمستقیم و از طریق اشاره به صفت اژی یا اژدها در بند ٧٨ «̄δoraȵhavi ̄δoaspaȵha» به گرشاسپ اشاره شده است ).
موارد مذکور، وجود اصطلاحات ویژه دربارٔە دزدی و راهزنی را تأیید میکنند که مخصوص انجمن مردان بوده و در ائوگمدئچا و در اوستا نیز مطرح شده است ؛ بنابراین ، میتوان نتیجه گرفت که به کاربردن واژٔە «gaδa» در بند ٨٠ ائوگمدئچا تنها به معنای استفاده از واژه ای تصادفی برای بیان مفهوم «راهزن » نبوده است ، بلکه این واژه اصطلاحی متعلق به آیینی بوده است که کاربرد آن در این بند، ما را به یاد آن آیین میاندازد؛ یعنی آیین مربوط به انجمن پیش زردشتی مردان که در میان آنها دزدی و راهزنی آیینی رواج داشته است و ایزدانی چون ویو را ستایش میکردند.
همچنین جالب توجه است که تنها باری که دانو به نام دیو و به صورت مؤنث به کاررفته (ریگ ودا، مندلۀ ١، سرود ٣٢، بند ٩)، به اسطوره ای اشاره میشود که در بندهای ٧٧-٧٨ ائوگمدئچا نیز مطرح شده است ؛ یعنی تنها جایی از اوستا که دانو به صورت مؤنث ظاهر می شود )١٦١ :١٩٤١ ,Wikander(.