Abstract:
تحلیل گران انقلاب اسلامی بر اساس نظریه ها و رویکردهای مختلف، تاکنون تحلیل های بسیاری را ارائه کرده اند. در این بین گروهی در تحلیل انقلاب اسلامی از نظریه اقتدار فرهمندانه «کاریزماتیک» ؛ «ماکس وبر» بهره گرفته اند و بر این مبنا از امام خمینی نیز به عنوان رهبری کاریزما نام برده اند. پژوهش حاضر با هدف گونه شناسی انواع تحلیل هایی که از انقلاب اسلامی بر اساس نظریه کاریزماتیک وبر ارائه شده؛ به دنبال پاسخ به این سئوال است که «انواع تحلیل ها از انقلاب اسلامی مبتنی بر کاریزماتیک وبر چندگونه است؟» طی تحقیق تحلیل های ارائه شده از انقلاب اسلامی بر اساس نظریه کاریزماتیک وبری بر مبنای دیدگاه شخصیت های محوری در هرگونه مورد بررسی قرارگرفته و در سه گروه انطباقی، ترمیمی و انتقادی، گونه شناسی و تبیین شده است. این پژوهش با روش ترکیبی، توصیفی تحلیلیو تفهمی ا نجام گرفته است.
Analysts of the Islamic Revolution have presented many analyses based on different theories and approaches. Meanwhile, some have used Max Weber`s theory of charismatic authority and, on this basis have viewed Imam Khomeini as a charismatic leader. The present study, aiming at a typology of all types of presented analyses of the Islamic Revolution on the basis of Weber's theory of charisma; it seeks to answer the question: how many types of charismatic analyses have been used to study Islamic revolution? During the study, the presented charismatic analyses of the Islamic Revolution have been studied typologically, on the basis of centered figures in the types, and explained in three groups of adaptation, restoration, and criticism. This research has been carried out with a synthetic, descriptive-analytical method.
Machine summary:
در این میان تعدادی از صاحبنظران با بهرهگیری از نظریه اقتدار کاریزماتیک ماکس وبر سعی در مصداقیابی و انطباق رهبری و نقش مردم در این انقلاب براساس دیدگاه کاریزمایی وبر پرداختند بهگونهایکه تصور برخی بر این بود که نظریه وبر میتواند مبنای تحلیل انقلاب قرار گیرد و گروهی دیگر با باور به اینکه با ترمیم کاریزمای وبر دارای این قابلیت میگردد و نهایتا گروه سوم تحلیلها حاکی از این است که این نظریه فاقد ظرفیتهای لازم برای تحلیل انقلاب اسلامی ایران است.
این گروه در تحلیل انقلاب اسلامی ایران با مدد از مؤلفههای این نظریه، نقش مردم، نقش رهبری و شرایط و علل شکلگیری، پیروزی و مسیر حرکت انقلاب از دوران گذار تا دوره تثبیت در سه دهه را تبیین کردهاند و از امام خمینی بهعنوان رهبری با ویژگیهای کاریزمایی و از تودههای مردم براساس مفاهیم و ادبیات وبر در این نظریه یاد میکنند.
غالب شخصیتهای این جریان فکری، انقلاب اسلامی را با گذر از جامعه قدسی به جامعه عرفی مانند جوامع مدرن غربی که با اقتدار عقلانی ـ قانونی به پیش میرود و نه حرکت بهسوی جامعه سنتی، تحلیل کرده و عامل محوری این گذر را ظرفیتهای ایجاد شده از درون جامعه ایران و براساس اجرایی شدن نظرات و فرامین امام خمینی میدانند که موجب شده ساختارها و نهادها و دیگر استلزامات حرکت بهسوی جامعه عرفی در این دوران که به تعبیر آنها «دوران گذار» است مهیا گردد.