Abstract:
هدف اصلی این مقاله بررسی و تبیین ایدئالیسم افلاطون در قالب تعریف مفاهیم کلی و استنتاج پی آمدهای تربیتی آن است. در این پژوهش که از نوع پژوهشهای کیفی و با روش استنتاجی است، به بررسی آثار افلاطون و کتابها و مقالات مرتبط با آرای او پرداختهشده است. این پژوهش درصدد پاسخگویی به این سوال است که ایدئالیسم افلاطونی در زمینه تعریف مفاهیم کلی، چگونه تبیین میشود و چه پی آمدهای تربیتی را به همراه دارد. نتایج بهدستآمده دلالت بر این دارد که افلاطون در پژوهشهای خود با بهرهگیری از روشهای عقلی و تجربه ذهنی، درصدد دستیابی به مفهوم کلی بهعنوان بازنمود ایده ها است. این ایده ها در نزد او موجوداتی واقعی، اما غیرمادی هستند. یکی از کارکردهای اصلی مفاهیم کلی، استفاده از آنها بهعنوان معیاری برای عمل در موقعیت های جزئی و عینی است. مفاهیمی که هرکدام دارای شرطهایی اساسی و لازم میباشند و میتوان بر اساس آنها موضوعات را از هم تفکیک نمود و همچنین امور متکثر (مصادیق) را ذیل یک مفهوم کلی قرارداد. در باب پی آمدهای تربیتی این دیدگاه، ایدئالیسم افلاطونی مستلزم حرکت به سمت مفهوم محوری در تربیت و بازسازی برنامه درسی، روش تدریس، رابطه معلم و دانش آموز و ارزشیابی بر اساس کشف مفاهیم کلی و ارائه یک تعریف بر اساس آنها است.
Machine summary:
پژوهش حاضر در راستای تحقق این اهداف است؛ یعنی ازیکطرف مفاهیم را در مرکز ایدئالیسم افلاطون قرار داده و بر اساس آن سعی در تفسیر و بازنگری روش پژوهش و مؤلفههای تربیتی داشته است و از طرف دیگر مفاهیم بهگونهای تبیین گردیدهاند که پرداختن به آنها بهعنوان یکی از روشهای مواجهه با مسائل و موضوعات در حال تغییر زندگی امروزی دانشآموزان باشد.
ازاینرو برنامه درسی باید موارد زیر را رعایت نماید: - با توجه به این بیان افلاطون که مفاهیم باید حکم معیاری برای قضاوت در موقعیتهای جدید و مختلف باشند (افلاطون، 1384، ج 1، ص 188) این نتیجه قابل دستیابی است که مفاهیم که هرکدام دارای شرطهایی لازم هستند، یعنی شرطهایی که منجر به تمایز هر مفهوم از سایر مفاهیم شده و میتوان بر اساس آنها در موقعیتهای جدید قضاوت و تصمیمگیری نمود، برنامه درسی نیز باید بهگونهای طراحی و تدوین گردد که دانشآموز همواره با این شرطها آشنا شود.
- با توجه به این بیان افلاطون که هر ایده مستقلا وجود دارد و هر چیز نام خود را به سبب بهره داشتن از ایده آن چیز به دست میآورد (افلاطون، 1384، ج 1، ص 541)، تفکر افلاطونی خواهان آن است که مفاهیم کلی صرفا بهعنوان برساختههای زبانی لحاظ نشود، بلکه ضرورتی هستی شناختی داشته و باید کشف گردند.