Abstract:
سنت حاکم بر معرفت شناسی مدعی است که شواهد یا دلایل معرفتی، یعنی شواهد یا دلایلی که باعث میشوند شخص با تکیه بر آنها به اعتقاد به قضیهای صادق رهنمون شود، برای توجیه اعتقاد و تبیین علم قضیهای شخص کافی هستند. اما به نظر این جانب وجود مشکلی ویرانگر در معرفت شناسی، به نام «مشکل گتیه»، حاکی از آن است که ملاحظه شواهد و دلایل معرفتی صرف و تکیه بر آنها، به تنهایی برای توجیه اعتقاد و تبیین علم قضیهای کافی نیست. و همانگونه که ناخودآگاه مورد اذعان معرفت شناسی رایج قرار گرفته است، اصول روانشناختی – جامعه شناختی عمل شناسی نقشی غیرقابل انکار در تقویم و تنظیم رفتار معرفتی فرد به عهده دارند. این بدان معنی است که معرفت شناسی وابسته، و حتی نیازمند، عمل شناسی است.
Machine summary:
"براساس نظریات لغوپذیری (;9691,nosxaP dna rerheL 1891,niawS;1891/0891,nielK;3791,sinnA;0991,rerheL)، به دلیل معارض داشتن ولغوپذیر بودن این اعتقاد که بهرام کتاب را از کتابخانه دزدید،این اعتقاد نمیتواند علم دانسته شود،زیرا اصول عملی معرفتشناسی (ygolometsipE fo seluR citamgareP ehT) این اعتقاد با قضیه صادق بهمن کتاب را از کتابخانه دزدید اجتماع در صدق ندارد.
در این صورت او چون فاقد علم یقینی است،به دلیل احتمال وجود شواهد و دلایل معارضدر فرض نخست و به دلیل وجود شواهد و دلایل معارض بالفعل در سه فرض دیگر،با تکیه بر اصل اصول عملی معرفتشناسی (ygolometsipE fo seluR citamgareP ehT) تقصیر یا اصولی مشابه آن،یا از همان ابتدا از انجام سفر منصرف میشود و یا آنکه در سر دوراهی ازادامه سفر منصرف شده و دوباره به شهر مبدأ باز میگردد؛هرچند که انجام این کار،یعنی بازگشت،هم ازاو،به علت احتمال وجود دلایل یا شواهد معارض،نامحتمل به نظر میرسد.
یکی از پیامدهای مهم و مستقیم این رویکرد عملشناختی به معرفت آنست کهمعرفت قضیهای،مقولهای صرفا معرفتشناختی-معنیشناختی نیست که تنها با استفاده از مفاهیممعرفتی معنایی (citnames) محض مورد ادعای معرفتشناسی رایج و پذیرفته شده موجود،همچونقضیه،صدق،توجیه،شاهد،دلیل و حتی لغوناپذیر بودن و توثیق،بتوان به تبیین و تحلیل آن پرداخت،بلکه بیش از آن معرفت،مقولهای عملشناختی نیازمند و وابسته به متن و اوضاع و احوال است که ازاصولی جامعهشناختی و روانشناختی سازنده یا تنظیم کننده رفتار معرفتی انسان،همچون اصل برائت،اصل ترجیح،اصل تخییر،اصل احتیاط و مانند آنها،تبعیت میکند.
یکی دیگر از پیامدهای رویکرد اخیر این است که توجیه،و حتی لغو،اعتقاد به قضیهای صرفا امریمعرفتشناختی نیست که تنها بتوان با تکیه بر شواهد و دلایل تایید کننده،و نیز لغو کننده،به تبیین آنپرداخت بلکه علاوهبر آنها نیازمند دخالت دادن ملاحظاتی عملشناختی،همچون اصول جامعهشناختی-روانشناختی برائت،تقصیر،ترجیح،احتیاط و مانند آنهاست."