Abstract:
در اینکه شناخت انسان از واقع که علوم مختلف بشری آن را پیگیری و دنبال میکنند، خطاپذیر است، تردیدی نیست. دانش منطق از گذشته طراحی و تنظیم شد تا راه بخشی از عوامل خطا را مسدود کند؛ اما درباره منطق و هر دانش دیگری که درصدد تصحیح خطا و دفع و رفع آن مطرح میشود، این پرسش به میان میآید چه دانشی میتواند به مثابه معیار عمل کرده، امکان انتقال به واقع به صورت خطاناپذیر بدان سپرده شود. عقل، موجود اکتشافکننده واقع، از بخشی برخوردار است که میتوان آن را ناقد و سنجشگر معیار دانست. در عین حال این معیار به امداد و یاری نیاز دارد و مکمل آن معیار دین است که نه محدودیت را به آن راهی هست و نه امکان خطا. دین معیار عقلی را به این صورت تکریم کرده است که آن را در احتجاجات ناظر به وجود معیار دین فراخوانده است. در این نوشتار میکوشیم با توجه به یک آیه از کتاب خدا اعتبار معیار عقلی را در همه عرصههای دانش و اکتشافهای بشری، از جمله دانشهای شهودی و حتی در رسیدن به مقاصد دین، نشان دهیم.
Machine summary:
امکان را به ما میدهد که افزون بر تدبر در آیات کتاب خداوند به صورت تدبر انضباطی و محتوایی بتوانیم مرتبه دیگری از هماهنگی را در آیههای قرآن به صورت انفرادی و نیز در آیههای قرآن در مجموع و کل داشته باشیم؛ به تعبیر دیگر افزون بر مقایسه آیههای قرآن با یکدیگر و اذعان به عدم اختلاف آنها با هم، آیهها به طور انفرادی و جمعی با واقع نیز مقایسه میشود تا وجه دیگری از اختلاف منتفی اعلام شود؛ بلکه میتوان این وجه از عدم اختلاف را اساسیتر دانست؛ زیرا میتوان فرض کرد کتابی از فقرههای غیرمطابق با واقع تشکیل شده باشد؛ اما در میان خود فقرهها اختلافی نباشد؛ در این فرض تا وقتی در محدوده متن بمانیم، نمیتوانیم حکم به عدم اختلاف دهیم؛ البته همانطورکه خواهد آمد، ممکن نیست بشر بتواند کتابی بنگارد که در متن و محیط آن کتاب، حتی اگر به طور فرضی پایهریزی و ساخته شده باشد، اختلاف نباشد یا درباره اختلافنداشتن آن تضمین داد.
اگر بشر به مثابه وجود صاحب عقل که امکانات شناخت و اکتشاف واقع در او هست، این تعلیم را در پیش روی خود داشته باشد، نوشتههای خود و دیگران را که حاصل آرا و نظریههاست، به دیده امور واقعی غیرخطاپذیر نمینگرد و همواره خود و دیگران را به دستگاه سنجش ارجاع میدهد تا از وجود قطعی اختلاف در آرا نشانهایی را ردیابی کرده، دانش خود را از آنها پیراسته کند؛ بدین ترتیب هیچ بشری نباید این انتظار را از خود و دیگران داشته باشد که در نظام دانش ناظر به سراسر واقع، گفته او یک بار و برای همیشه پذیرفته شود و پس از یک بار نقادی آن را به حال خود واگذار کنند که اگر چنین شود، راه برای پیشرفت شناختاری او بسته خواهد شد.