Abstract:
نوشتار حاضر کوششی است در جهت تحلیل و واکاوی کهن الگوهایی که در رمان سمفونی مردگان اثر عبّاس معروفی بکار رفته¬اند. کهن الگو به نشانه¬ها و نمادهای یکسان درفرهنگ¬های مختلف و اقوام گوناگون گفته می¬شود که "کارل گوستاویونگ" با مطالعات گسترده به آن¬ها دست یافت. از دید او این¬نشانه-ها، تجربیاتی است که در ناخودآگاه جمعی انباشته شده و به انسان ارث می¬رسد؛ یونگ این نشانه¬های تکرار شده را "کهن الگو" یا "صورت¬های ازلی"نام گذاری کرد. سمفونی مردگان نیز از آن دسته داستان¬¬هایی است که کهن الگوهای بسیاری را درخود جای داده است. دراین مطالعه به تحلیل کاربرد این کهن الگوها باتکیه برنظریات یونگ پرداخته شده¬است. بدین صورت که ابتدا خلاصه¬ای از رمان آورده شده وسپس انواع صورت¬های مثالی آن معرفی و تحلیل گردیده است. از میان کهن الگوهای بکار رفته در این رمان می¬توان به کهن الگوی برادر کشی، عنصر مادینه (آنیما)، خویشتن، سایه، ماندالا، آب و رنگ¬های متفاوت اشاره کرد. انتخاب این کهن الگوها در رمان¬های مدرن قرن بیستم، نشانگر یکسان بودن ناخودآگاه جمعی همة انسان¬ها در تمامی اعصار وتکرار بن مایه¬های ازلی در داستان¬هاست.
Machine summary:
از دید او ایننشانهها، تجربیاتی است که در ناخودآگاه جمعی انباشته شده و به انسان ارث میرسد؛ یونگ این نشانههای تکرار شده را "کهن الگو" یا "صورتهای ازلی"نام گذاری کرد.
درتحلیل کهنالگوهای رمان سمفونی مردگان تحقیقات و پژوهشهایی انجام گرفته است؛ الهام مهویزانی درکتاب مرگ رنگ به بررسی کهن الگوی رنگها2، سرما و دیگر تصاویر پرداخته است.
اما آیدین که توانسته باکمک همسرش بر افسردگی وناتوانی خود پیروز شود با ضربة مرگ آیدا و مرگ سورمه دوباره به همان دوران ناامیدی درون خود پناه میجوید و امید خود را بهطور کامل در زندگی از دست میدهد و دیگر دل خوشییی در دنیا ندارد.
اورهان که قبل از این کار، برادر دیگرشان یوسف را به دست خود کشته است، تصمیم میگیرد آیدین را نیز به قتل برساند و او را بطور کامل از زندگی خود محو سازد، اما دچار سرما وعذاب وجدان میشود.
او اعتقاد داشت که انسانها علاوه بر "ناخودآگاه فردی"5، "ناخودآگاهجمعی" نیز دارند که شامل تجربیات ارثی نوع انسان و گونههای پیش از آن است که به هر فردی ارث میرسد و در شخصیت فرد تأثیرات عمیقی برجای میگذارد؛ به این ترتیب یونگ وارد مطالعات "اسطوره شناسی"6 و کهنالگوها میشود (شولتز،1385: 104).
(یونگ،1384: 270-284) آیدین تنها زمانیکه در خانۀ آقای میرزایان به دور از چشم پدر میتواند به مشغولیات ذهنی خود بپردازد، با آنیمای وجودش(سورمه) آشنا میشود و به او دل میبازد، هنگامیکه امکان پرداختن به علایق وخواهشهای درونی خود را پیدا میکند.
(همان: 140) همچنین پدر قبل از به آتش کشیدن اتاق آیدین در این رنگ تصویر میشود.