Abstract:
ارتباطات غیرکلامی را میتوان جزء نشانههای تصویری بهشمار آورد که امروزه برای روانشناسان و جامعهشناسان، بهدلیل اهمیت آنها در انتقال معنا و تنظیم روابط بینافردی، جایگاهی ویژه دارد. یکی از مهمترین زیرشاخههای این مبحث «زبان بدن» نامیده میشود که درمیان همه جوامع بشری از دیرباز تاکنون وجود داشته است. این نشانههای غیرکلامی ـکه برخی قدمتی چندهزارساله دارندـ در فرهنگها و سنن اجتماعی اقوام گوناگون، با وجوه مشترک و گاه اختلافی، کاربرد و کارکرد فرهنگی و بلاغی دارند. روشن است هرچه بستر ادبی چنین بازنگری و رویکردی کهنتر و البته جامعتر باشد، ارزش تحلیلهای آن در بازشناسی فرهنگی و اجتماعی و حتی زیباییشناسی متون بیشتر است. بیگمان، شاهنامه فردوسی ـکه نماینده فرهنگ و تفکر ایرانی در عصر پیشاتاریخی تا ادوار تاریخی مقارن با ظهور اسلام استـ میتواند بهترین ظرف بازنمایی کنشهای ارتباطی برونزبانی در تاریخ فرهنگی کهن ایران باشد. چنانکه بهسبب ماهیت پیشنمونی شخصیتهای شاهنامه، بسیاری از نشانههای غیرکلامی آنها را نیز میتوان کهنالگوی بسیاری از کنشهای رفتاری یا زبان بدن ایرانی در ساحت و هنگامه زندگی حماسی، یعنی شکلگیری هویت ملی و اجتماعی ایرانیان، محسوب کرد. در این جستار با واکاوی مفاهیم «زبان بدن» در کنشهای غیرزبانی شخصیتهای برجسته شاهنامه تلاش شده است این مفاهیم پوشیده و پیچیده فرهنگی رمزگشایی شود. از نتایج تحقیق برمیآید که بازنمایی زبان بدن شخصیتهای شاهنامه نه از روی اتفاق که کاملا آگاهانه بهقصد جلب توجه مخاطب و بازاندیشی او در الگوهای رفتار فردی و اجتماعی اقوام ایرانی و غیرایرانی بهقصد بازشناسی هویت فرهنگی ایرانیان، بیشتر از رهگذر کنایهسازی و نمادپردازی صورت گرفته است.
Machine summary:
١. بیان مسئله همان گونه که باربارا کورته در کتاب زبان بدن در ادبیات به مقوله پیام های غیرکلامی در رمان توجه کرده و اعتقاد داشته است که این پیام ها نشانه هایی برای «شخصیت آفرینی و شناسایی شخصیت ، معرفی شخصیت ها، روابط میان فردی ، موقعیت های روانی ، اثبات ، زمان و فرهنگ خاصشان » (آذری و نبیان ، ١٣٩٠: ١٠٧) هستند، این جستار نیز معتقد است که آثار ادبی چون شاهنامه ، که کتاب خاص قوم ایرانی و به تعبیری شناسنامه معرفت و هویت ایرانی به شمار می - آید، به سبب بازتاب اندیشه اسطوره ای ایرانیان و دربرداشتن نظام اخلاقی ـ انسانی قوم ایرانی ، بیش از هر اثر ادبی کلاسیک می تواند به بازشناسی و رمزگشایی رفتار یا حرکات بدن در فرایند مناسبات فردی و اجتماعی قوم ایرانی کمک کند؛ به گونه ای که با درک مفاهیم نمادین «زبان بدن » به تصمیم گیری و ترجیح واکنشی خاص منجر شود.
هنگامی که کاووس به ایران بازمی گردد، رستم تخت او را به نشانه ادب و احترام می بوسد: فرو بود رستم ببوسید تخت بسیچ گذر کرد و بربست رخت (فردوسی ، ٢/١٣٨٦: ٦٤) بهرام نزد فرود در کوه این چنین می گوید: بگویم من این هرچه گفتی به طوس به خواهش دهم نیز بر دست بوس (همان ، ٤٠/٣) سباک ، حاکم شهر جهرم ، هنگامی که به اردشیر می رسد از اسب پیاده می شود و پای او را می بوسد: بیامد دوان پای او بوس داد ز ساسانیان بیشتر کرد یاد (همان ، ٦/ ١٥٩) ج ) بوسه زدن بر سر و چشم : این عمل از گذشته تاکنون نشان دهنده مهر و محبت و ابراز عشق بوده است .