Abstract:
خطاب ها و متون دینی، به ویژه روایات، یکدست نیستند. آن ها متفاوت و متنوع اند. از دیرباز، فقیهان در
مقام شمارش گونه های خطاب، به خطاب های فقهی، قضایی، حکومتی، بیانی و جبلّی و فطرری اشاره
کرده اند. خطاب های فقهی اصولا در موقعیت تشریع و قانون گذاری صادر می شوند و معمولا قابل تعمیم اند. خطاب های قضایی، تصمیمات خاص معصوم علیه السّلام برای حل یک مورد و مسئله خاص است. خطاب های حکومتی برخاسته از موقعیت حکومتی معصوم علیه السّلام و برای مدیریت یک وضعیت یا مسئله است. خطاب بیانی متضمن نکته ای اخلاقی، تربیتی، اجتماعی و مانند آن است و اصولا در موقعیت به عنوان بشر و فرد انسانی قانون گذاری نیست. خطاب های جبلّی صرفا ناظر به بیان تمای معصوم است. تفاوت میان این گونه خطاب ها گرچه در مقام استنباط احکام فقهی فرعی موردتوجه فقیهان قرار گرفته اند، از چشم انداز نقشی که می توانند در حل تعارض نصوص ایفا کنند بررسی نشده اند. این مقاله با مروری بر گونه شناسی خطاب های دینی و برشمردن مصادیقی از آن ها بر اهمیت نقش تفکیک و تمییز این خطاب ها از یکدیگر در حل تعارض میان نصوص تاکید کرده است. حل تعارض با تکیه برر گونه شناسی خطاب در موارد زیادی، به شناسایی احکام ثابت و متغیر هم کمک میکندو فقیه را از
جمع های تبرعی و غیرعرفی میان روایات که ارزش و اعتباری ندارند، بی نیاز می نماید.
Machine summary:
عدم قابلیت تعارض روایات قضایی با دیگر روایات، دیگر ویژگی چنین روایاتی است؛ یعنی ارزش و اعتبار آنچه بهعنوان رأی برای حلوفصل دعوا صادر میشود با آنچه بهعنوان قانون تشریع میشود، کاملاً متفاوت است.
روایات تحلیل خمس در روایات مربوط به خمس، برخی از اخبار دلالت دارند بر اینکه ائمه علیهمالسلام به جهت نامطلوب بودن وضعیت اقتصادی شیعیان، آنان را از پرداخت خمس معاف کردهاند؛ در صحیحۀ فضلاء از امام باقر علیه السلام آمده است که مردم در مورد شکم و غرایز جنسی هلاک شدند؛ زیرا(برای سیر کردن شکم و اشباع غرایز جنسی) حق ما را نپرداختند.
او آنگاه روایت حلبى را که بر لزوم پرداخت خمس غنیمت دلالت دارد نقل میکند و با اشاره به تعارض آن با روایات دیگر، در مقام حلّ تعارض مینویسد: ممکن است چنین حکمی اختصاص به همان معصوم علیه السلام و همان زمان داشته باشد و قابل سرایت به زمانهای دیگر نباشد.
(نجفی، 1404ق، ج16، ص164) ایشان تعارض روایات باب غنایم جنگى را از این جهت که آیا تماماً ملک امام علیه السلام است، یا آنکه پس از پرداخت خمس از آن جنگجویان است، با تکیه بر شرایط زمانی و مکانی خاص خود حل نموده است.
(همان، ص150) بعید نیست که روایاتی که بر حرمت عزل دلالت میکند، روایاتی حکومتی و متناسب با شرایط زمان و ضعف مؤمنین باشد؛ زیرا روایاتی که صراحت و مضمون آنها حرام بودن عزل است، از شخص پیامبرصلیالله علیه و آله و در زمانی صادر شده است که جمعیت مسلمانان کم بوده و اسلام برای پیشبرد اهداف خود احتیاج به جمعیت زیاد داشته است.