Abstract:
مقاله بر آن است بر مبنای دو نظریه «چارچوبسازی» و «طرحذهنی»، انواع اینفوگرافیک را بهعنوان یکی از مؤثرترین راهکارها برای بهبود درک مخاطب و انتقال موفق پیامهای رسانهای معرفی نماید.بر این اساس 37 اینفوگرافیها و موشنگرافیکهای پخش شده در برنامههای غیرنمایشی و غیرخبری شبکههای یک، دو، سه، چهار و پنج سیما طی سال 1396 به صورت تمامشماری، با رویکرد نشانهشناسی لایهای و با استفاده از الگوی «سلبی» و «کاودری» بررسی و تحلیل شده است. یافتهها نشان میدهد این شبکهها 37 اینفوگرافیک پخش کردهاند که از این تعداد، 12 مورد ایستا، 19 مورد متحرک و 6 مورد چند رسانهای است. تحلیل نشانهشناختی آثار نشان میدهد، میزان استفاده از نشانههای شمایلی بیشتر و موفقتر بوده ولی نظامهای نشانهای به کار رفته، در تولید معنا موفق نبوده و کمتر به جنبههای دلالتی آن پرداختهاند. از نظام نشانهای تصویری استفاده مطلوبی نشده است و عموماً کارکردی تزئینی داشتهاند. نظام نشانهای کلامی بیش از هر نظام دیگر بر کل آثار سیطره دارد در حالی که کاربرد موشن یا اینفوگرافی سادهسازی مفاهیم پیچیده به زبان تصویر است. نسبت گفتار به گرافیک نامتناسب است، از شیوایی، سادگی و ایجاز برخوردار نیستند. در بعد نوشتاری نیز ناخوانا بودن واژگان، انتخاب نامناسب قلم به لحاط تناسب گرافیکی با کل اثر، آنها را در تولید معنا و جذابیتهای بصری ناکام گذاشته است. در نشانههای حرکتی، حرکتها ناچیز و کارکردی معناساز ندارند. عموماً آثار از اهداف و کارکردهایی که بر یک اینفوگرافیک مطلوب مترتب است (اطلاع رسانی، رابطه بصری اثر و اطلاعات و ...)، کاملاً به دور بودند. البته استفاده مناسب از نشانههای شمایلی، موسیقی مناسب، نریتورهای توانمند و پژوهشهای برنامهای را میتوان از نقاط قوت اینفوگرافیهای پخش شده به شمار آورد.
Machine summary:
تحلیل نشانهشناختی اینفوگرافی و موشنگرافیکهای پخش شده از شبکه¬های تلویزیونی جمهوری اسلامی ایران در سال 1396 رضا فرخنژاد ، عزیزالله سالاری چکیده مقاله بر آن است بر مبنای دو نظریه «چارچوبسازی» و «طرحذهنی»، انواع اینفوگرافیک را بهعنوان یکی از مؤثرترین راهکارها برای بهبود درک مخاطب و انتقال موفق پیامهای رسانه¬ای معرفی نماید.
چگونه می¬توان در تلویزیون، بیشترین محتوا را در کمترین زمان ممکن اطلاعرسانی کرد تا هم از عرصه رقابت و جذب حداکثری مخاطب عقب نماند و هم با رعایت اصول ساده¬سازی، فشرده¬سازی و عینیت مفاهیم، سلیقه¬های بصری مخاطبان را در جهت چارچوب¬سازی ادارک واقعیتها پاسخ داد؟ تلویزیون که از نام آن پیداست، رسانه¬ای مبتنی بر نظام تصویر است و باید تا حد امکان کمتر از نظامهای نشانه¬شناختی گفتاری و نوشتاری استفاده کند.
سورین و تانکارد (1381) در فصل چهارم کتاب نظریه¬های ارتباطات با ذکر پژوهش¬هایی که در این خصوص صورت گرفته به طور کلی درک افراد را متأثر از تصورات، انتظارات فرهنگی، نیازها، خلقیات و نگرشها می¬دانند و تأکید مؤکد دارند که در ارتباط جمعی، پیام ممکن است به گیرنده برسد اما به دلیل اینکه در معرض تفسیر مخاطب است، به مقصود خود منتهی نشود.
البته باید توجه داشت که در اینفوگرافی به جز در زمان ضرورت، نباید از گفتار استفاده نمود و اتکا باید بر پایه تصویر و گرافیک باشد که متأسفانه این مهم در آثار مورد بررسی خیلی رعایت نشده است.