Abstract:
تحقیق حاضر با هدف شناسایی و تحلیل مولفه های تاثیرگذار بر مدیریت موفق مراکز رشد علم و فناوری کشور و ارائه مدلی علی در این زمینه انجام شده است. نمونه آماری تحقیق مشتمل بر 147 نفر از مدیران و کارشناسان ستادی و مدیران شرکت های مستقر در 16 مرکز رشد علم و فناوری سراسر کشور است که پرسشنامه محقق ساخته این پژوهش را تکمیل نموده اند. با عنایت به این که هدف از مطالعه حاضر، بررسی نقش پیش-بینی کننده متغیر برون زای مستقل فرهنگ و متغیرهای درون زای مستقل محیط، منابع انسانی، حمایت ها و ساختار و همچنین تعیین میزان آثار مستقیم و غیرمستقیم این متغیرها بر متغیر درون زای وابسته مدیریت بوده است، بنابراین از روش تحلیل مسیر بهره گیری شده است. نتایج حاکی از آن است که متغیر برون زای مستقل فرهنگ اثری معنادار بر متغیر درونزای وابسته مدیریت نداشته است، اما این متغیر اثر معناداری بر متغیرهای درون زای مستقل محیط و حمایت ها دارد. در ارتباط با متغیرهای درون زای مستقل، اثر متغیرهای منابع انسانی و ساختار بر متغیر درون زای وابسته(مدیریت) معنادار تعیین گردیده، اما اثر متغیر محیط بر مدیریت معنادار نبوده است.همچنین متغیر درون زای مستقل محیط اثر معناداری بر دیگر متغیرهای درون زای مستقل منابع انسانی و ساختار دارد.
Machine summary:
به طور کلی، می توان پارک تحقیقاتی استانفورد که با اندیشه های فردریک ترمن - در پاسخ به نیاز دانشگاهیان کارآفرین که تمایل زیادی به تجاریسازی ایده های فناورانه خود داشتند- در سال ١٩٥١ میلادی در کنار دانشگاه استانفورد تأسیس گردیده را به عنوان نخستین پارک علم و فناوری و مرکز صنعتی باتاویا٨ در نیویورک که در سال ١٩٥٩ توسط ژوزف مانسکو(تاجر 1- Bigliardi 2- Monk and Peters 3- Lin 4- Heikkila 5- Ratinho and Henriques 6- Phan 7- Hansson 8- Batavia آمریکایی( راه اندازی شده است را به عنوان نخستین مرکز رشد علم و فناوری جهان در نظر گرفت .
به طور کلی، در صورتی که شهرک علمی تحقیقاتی اصفهان را به عنوان نخستین شکل از مراکز فوق در کشور در نظر بگیریم ، از زمان ظهور و گسترش پدیده پارک ها و مراکز رشد علم و فناوری در کشور، بیش از یک دهه می گذرد که در این مدت شاهد رشد کمی - و تا حدودی کیفی - قابل قبولی در این مراکز بوده ایم که در صورت مطالعه ، آسیب شناسی و کیفی نمودن این رشد، مراکز فوق قادر خواهند بود نقش کلیدی خود را به مثابه حلقه مفقوده ارتباط میان دولت ، دانشگاه و صنعت و تحقق نظام های ملی علم ، فناوری، نوآوری و کارآفرینی و در نهایت تکمیل زنجیره ایده تا ثروت در کشور ایفا نمایند، اما در صورت بیتفاوتی نسبت به مسایل ، مشکلات و چالش های این حوزه ، فرایند توسعه مراکز فوق به یکی دیگر از تجربه های شکست خورده کشور بدل خواهد شد که بارها آنان را تجربه نموده ایم (نعمتی، ١٣٨٧).
در بخش نخست ، ابتدا مؤلفه ها و زیرمؤلفه های تأثیرگذار بر مدیریت موفق مراکز رشد علم و فناوری کشور از طریق مطالعه گسترده ادبیات موضوع ، مبانی نظری و پیشینه تحقیق و همچنین بهینه کاوی تجارب موفق بین المللی شناسایی شده و روابط بهینه میان آنان در قالب یک مدل مفهومی تبیین گردیده است .