Abstract:
با توسعه روزافزون اقتصاد و افزایش رقابت میان ارائهدهندگان خدمات، مدیریت احساسات در محل کار بهطور فزایندهای مهم شده است. بازیگری ظاهری و بازیگری عمیق بهعنوان راهبردهای نیروی کار احساسی مطرح میشوند که افراد با استفاده از آنها سعی میکنند احساسات خود را در محیط کار مهار نمایند. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر راهبردهای نیروی کار احساسی بر عملکرد شغلی بهواسطه فرسودگی احساسی است. با استفاده از روش پیمایشی، 210 پرستار بیمارستان تخصصی دولتی از طریق نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند. اثرات مستقیم و الگوی میانجیگری متغیرها با استفاده از نرمافزارهای معادلات ساختاری موردبررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیلها نشان داد که راهبرد بازیگری ظاهری چه بهصورت مستقیم و چه باواسطه فرسودگی احساسی بر روی عملکرد شغلی پرستاران موردمطالعه تاثیری نداشت. درحالیکه راهبرد بازیگری عمیق بهصورت مستقیم و غیرمستقیم (واسطه فرسودگی احساسی) روی عملکرد شغلی تاثیر گذاشت. همچنین، فرسودگی احساسی تاثیر منفی بر عملکرد شغلی داشت. لذا بهکارگیری برنامههایی جهت تقویت بازیگری عمیق و کاهش بازیگری ظاهری از طریق آموزش و ایجاد ارتباطات بهتر با پرستاران، و برنامهریزی بهتر ساعات کاری باعث کاهش میزان فرسودگی احساسی میشود.
Machine summary:
تأثير راهبردهاي نيروي کار احساسي بر عملکرد شغلي به واسطه فرسودگي احساسي ١ سيده منصوره حسيني رباط *، فريبرز رحيم نيا ** چکيده با توسعۀ روزافزون اقتصاد و افزايش رقابت ميان ارائه دهندگان خدمات ، مديريت احساسات در محل کار به طور فزاينده اي مهم شده است .
Ashforth and Humphrey ٢٤٠ مطالعات مديريت راهبردي ـ شماره ١٩ ـپاييز ١٣٩٣ بحث کردند که بيشتر اجزاي نيروي کار احساسي آزمون شده است و اغلب جلوه هاي احساسي مناسب به خواسته بزرگ تري براي تنظيم احساسات نياز داشته اند.
همچنين اذعان ميکند که تئوري تنظيم احساس ، چهارچوب بسيار مفيدي براي نيروي کار احساسي است که نشان ميدهد چرا مديريت احساسات به نتايج مختلف فردي و سازماني مرتبط مي شود [٢].
در تحقيق موريس و فلدمن (١٩٩٦)، نشان داده شده است که راهبرد بازيگري ظاهري و بازيگري عميق به طور غيرمستقيم از طريق فرسودگي احساسي، عملکرد شغلي را نيز تحت تأثير قرار ميدهند.
اين مطالعه نشان داده است از آنجاکه بازيگري ظاهري باعث ناهماهنگي ابراز احساس ميشود و شکاف بزرگ تري را ميان ابراز احساسي مطلوب سازماني و ابراز واقعي احساسات ايجاد ميکند، به طور غيرمستقيم از طريق فرسودگي احساسي (افزايش تنش دروني و تلاش فيزيولوژيکي مربوط به ناهماهنگي احساسي)، عملکرد شغلي را تحت تأثير قرار ميدهد [١٠].
فرضيه هاي شش و هفت پژوهش حاضر مطرح ميکنند که راهبرد بازيگري ظاهري و راهبرد بازيگري عميق ، به طور غيرمستقيم از طريق فرسودگي احساسي عملکرد شغلي را تحت تأثير قرار ميدهند.