Abstract:
این مقاله معنابخشی را به عنوان یکی از مفاهیم برخاسته از علوم شناختی معرفی کرده است و ملاحظات کاربردی این مفهوم را در روان شناسی صنعتی-سازمانی مورد بررسی قرار داده است. معنابخشی تلاشی در جهت درک منظم و منطقی رویدادها معرفی شده است که به رویدادهای محیطی و رفتار افراد معنا می بخشد و درک تغییرات ناگهانی در محیط بیرونی را تسهیل می کند که این امر به عمل متناسب با تغییرات منجر می شود. مفهوم نظری و دلالت های کاربردی معنابخشی امروزه در مطالعات سازمانی و مدیریتی کشورهای توسعه یافته به موضوعی راهبردی جهت دستیابی موثرتر به اهداف معین تبدیل شده است. در این مقاله، ابتدا مفهوم سازی معنابخشی ارائه شده و سپس مولفه های متمایزکننده آن از سایر فرایندهای تبیینی (مانند تفسیر و درک و فهم) بیان گردیده است. بعلاوه، دلالت های کاربردی معنابخشی در روان شناسی صنعتی و سازمانی مورد مداقه قرار گرفته است که به عنوان مصداق به چگونگی کاربرد معنابخشی در جهت کاهش فرسودگی شغلی، ارتقای رضایت شغلی و افزایش انگیزش شغلی در سازمان ها پرداخته شده است. در پایان، به چالش های موجود در این مسیر اشاره شده است.
The current paper has introduced sensemaking as one of the concepts emerging from cognitive sciences. Also, attempts have been made to explore the practical implications of this concept in industrial and organizational psychology. Sensemaking has been regarded as an effort toward systematic and logical understanding of events through which individuals make sense of their environmental phenomena. This process facilitates the understanding of spontaneous changes in external environment and in turn results in having appropriate reactions. In developed countries, the theoretical concepts and practical implications of sensemaking have recently been turned out as important and strategic themes in industrial and organizational psychology. In this paper, first, the conceptualization of sensemaking has been dealt with; and then, the components differentiating it from other processes have been taken into consideration. Additionally, some practical implications of sensemaking in industrial and organizational psychology have been reviewed. In this regard, the implications of sensemaking in reducing job burn-out, promoting job satisfaction, and increasing occupational motivation in organizations have been mentioned. Ultimately, the possible challenges has been illuminated.
Machine summary:
رويش روان شناسي، سال هفتم ، شماره ٢، شماره پياپي ٢٣، بهار١٣٩٧، ارديبهشت Rooyesh-e-Ravanshenasi, Vol. 7 (2), Spring2018 مفهومسازي معنابخشي و ملاحظات کاربردي آن در روان شناسي 1 صنعتي و سازماني Conceptualization of Sensemaking and its Practical Implications in Industrial and Organizational Psychology دکترسعيد اکبري زردخانه *(نويسنده مسئول ) Saeed Akbari Zardkhaneh * Assistant Professor of Educational استاديار گروه روانشناسي تربيتي و تحولي، دانشکده and Developmental Psychology, Faculty of Psychology and روانشناسي و علوم تربيتي، دانشگاه شهيد بهشتي Educational Sciences, Shahid سعيد زندي Beheshti University Saeid Zandi دانشجوي دکتري مشاوره ، دانشکده روانشناسي و Ph. D.
organizational معنابخشي تلاشي در جهت درک منظم و منطقي Sensemaking has been regarded as an effort toward systematic and رويدادها معرفي شده است که به رويدادهاي محيطي logical understanding of events through which individuals make ١ اين مقاله مستخرج از طرح پژوهشي با عنوان «مفهوم سازي معنابخشي و درخواست ارائه طرح هاي پيشنهادي جهت تحقيق و توسعه » ميباشد که تحت حمايت مرکز پژوهشي صدرا به انجام رسيده است مفهوم سازي معنابخشي و ملاحظات کاربردي آن در روان شناسي صنعتي و سازماني و رفتار افراد معنا ميبخشد و درک تغييرات ناگهاني sense of their environmental phenomena.
Additionally, some سازماني مورد مداقه قرار گرفته است که به عنوان of implications practical sensemaking in industrial and مصداق به چگونگي کاربرد معنابخشي در جهت organizational psychology have کاهش فرسودگي شغلي، ارتقاي رضايت شغلي و been reviewed.