Abstract:
ادبیات تعلیمی کهن ترین نوع ادبی در ایران است که از زیرشاخه هایی چون پند و اندرز، زهد و اخلاقیات تشکیل شده و پیوندی ناگسستنی با اخلاق دارد و هم خود را در راستای پرورش قوای روحی و تربیت نفس انسانی به کار می گیرد. بخش وسیعی از ادبیات تعلیمی را اندرزنامه ها تشکیل می دهند که غالبا به صورت نثر و با نگرشی اخلاقی به منظور تعلیم شیوه های کشورداری و همچنین بهبود زندگی فردی و اجتماعی نگاشته شده اند. در نوشتار حاضر، برجسته ترین متون تعلیمی نثر فارسی که در فاصله قرون پنجم تا هفتم، به شکل اندرزنامه های سیاسی نگاشته شده اند، با رویکردی اخلاقی و با نیم نگاهی به اخلاق اسلامی مورد واکاوی قرار گرفت و نشان داده شد که مواردی چون تاکید بر نابرابری، جبرگرایی و اعتقاد به بخت و تقدیر، تعصبات نکوهیده عقیدتی و مذهبی، تحقیر زن، پرداختن به آداب و فواید می خواری، عشق ورزی های حرام، تایید و توصیه تلویحی برخی رذایل اخلاقی، ناپاکی زبان و رعایت نکردن عفت کلام، از بدآموزی های این نوع متون تعلیمی هستند و عامل اصلی وجود آن ها ساختار طبقاتی و استبدادی است و سایر عوامل مانند محتوای متون تعلیمی، آمیختگی جریان های فکری، واقع بینی نویسندگان و جهت گیری های آنان در ارتباط با عامل اصلی در پیدایش این بدآموزی ها موثر بوده اند.
Machine summary:
در نوشتار حاضر، برجسته ترين متون تعليمي نثر فارسي که در فاصلۀ قرون پـنجم تا هفتم ، به شکل اندرزنامه هـاي سياسـي نگاشـته شـده انـد، بـا رويکـردي اخلاقـي و بـا نيم نگاهي به اخلاق اسلامي مورد واکاوي قرار گرفت و نشان داده شد که مـواردي چـون تأکيد بر نابرابري، جبرگرايي و اعتقاد بـه بخـت و تقـدير، تعصـبات نکوهيـدة عقيـدتي و مذهبي، تحقير زن ، پرداختن به آداب و فوايد ميخواري، عشق ورزيهـاي حـرام ، تأييـد و توصيۀ تلويحي برخـي رذايـل اخلاقـي، ناپـاکي زبـان و رعايـت نکـردن عفـت کـلام ، از بدآموزي هاي اين نوع متون تعليمي هستند و عامل اصلي وجود آن هـا سـاختار طبقـاتي و استبدادي است و ساير عوامل مانند محتواي متون تعليمي، آميختگي جريـان هـاي فکـري، واقع بيني نويسندگان و جهت گيريهاي آنان در ارتبـاط بـا عامـل اصـلي در پيـدايش ايـن بدآموزيها مؤثر بوده اند.
عليرغم توصيه هاي فراواني کـه در متـون تعليمـي نثـر فارسـي، بـه ويـژه نصيحۀ الملوکها و اندرزنامه هاي سياسي، بر لزوم تقوا و دين داري پادشاه صـورت گرفتـه است ، عملا آنچه در اين متون مطرح ميشود بر اساس اصول حاکم بر سـاختار طبقـاتي و در راستاي تأمين منافع و مصالح طبقۀ قدرتمند است که تبعيض و نـابرابري از جلـوه هـاي بارز آن به شمار ميرود و کاملا با نظر اسلام در خصوص برابري انسان ها در تضاد است .