Abstract:
یکی از جدیترین، تاثیرگذارترین، پیچیدهترین و در عین حال مغفولترین عواملی که کیفیت زندگی فردی و جمعی انسان را رقم میزند، واقعیت روانشناختی «من» و «خود» است. انسان میداند که آنچه مربوط به «من» و «خود» اوست، تا چه حد وی را تحت تاثیر قرار میدهد و رفتارها و اعمالش را هدایت میکند. انسان برای حفاظت و توسعه آنچه متعلق به خود اوست، تلاش میکند و با تمام توان در صدد مراقبت از آنها برمیآید. او به راحتی نمیتواند «من» و «خود» دیگران را در مقابل «من» و «خود» خود تحمل کند؛ لذا یکی از گستردهترین عوامل منازعات و درگیریهای انسانها با یکدیگر، به همین حوزه مربوط است. انسان حضور دیگران را در جایگاه «خود خودشان» به سادگی نمیتواند تحمل کند و همین امر موجب درگیری و کشمکشهای طولانی بین او و دیگران میشود. با توجه به اهمیت این مفاهیم روانشناختی، سعی میکنم آنها را در میان سادهترین رفتارهای کودک، بکاوم و تحولشان را در فرایندهای تربیتی، مورد تحلیل قرار دهم. این بحث، یک پایه نظری روانشناختی دقیق و محض دارد لکن هدف اصلی من از این مقاله، رسیدن به راهبردهای عملی درباره نحوه مواجهه با کودک و نوجوان در طول دوران رشد و تربیت است.
Machine summary:
در این نقطه میتوان به این نتیجه رسید که بین «من» و «خود» تفاوتی وجود دارد و برای شناخت دنیای روانشناختی انسان، توجه به این تفاوت بسیار ضروری و مهم است.
3. کودک با نوعی علم غریزی و شهودی میداند که اعمال انسان زنده از «خود» او سرچشمه میگیرد، لذا اگر به عمل دیگران تکیه کند، این شبهه بهوجود میآید که این خود او نیست که کاری را انجام میدهد بلکه خود دیگران است که کاری را برای او انجام میدهند.
«خود» نیز چون قلب، تپنده و فعال با تمامی عناصر روانشناختی انسان ارتباط دارد ولی برای کودک و بسیاری از بزرگترها، پیوسته حالت ناهشیار خواهد داشت.
«من» در کودکی دامنه بسیار محدود، شکننده و آسیبپذیری دارد؛ لذا کودک نیازمند پناهگاهی چون مادر است «منِ» توسعهیابنده، در مرحلهای میتواند شامل «خود» نیز بشود و این حاصل پیشرفت انسان در خودشناسی است.
بسیاری از والدین میدانند که کودک نیازهایی از نوع محبت و توجه دارد ولی فقط تعداد اندکی از آنان میدانند که جایگاهی برای «من» و «خود» او، از مهمترین و اساسیترین تقاضاهای انسانی وی است.
به عقیده من، دوره پیش دبستانی و نوجوانی هر دو دوره خودپیروی هستند؛ با این تفاوت که کودک در دوره پیشدبستانی، قوانین و مقررات و نیز قواعد رفتارهای جمعی را به خوبی نیاموخته و لذا به نظر میرسد فردی است ناپیرو؛ در حالی که او از قواعد خودش پیروی میکند و اینگونه نیست که از هیچ چیز پیروی نکند.