Abstract:
وجود یک حس مشترک در همه انسانها در گستره تاریخ، ادیان توحیدی را بر آن داشته است که با اندیشههای عقلی، خداشناسی و خداجویی فطری را مستدل نمایند. این تلاش در غرب به برهان اجماع عام و در فضای اندیشه اسلامی به برهان فطرت مشهور است. این تحقیق بنیادی با روش تحلیلی ـ تطبیقی، در پی پاسخگویی به این سوال است: آیا می توان ادعا نمود برهان اجماع عام و برهان فطرت تقریرهای متفاوت از یک استدلال بهشمار میآیند؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که برهان اجماع عام چهرهای متفاوت ار برهان فطرت را به ذهن متبادر میسازد و در برخی از تقریرها با تکیه بر همگانی بودن (به جای فطری بودن)، با برهان فطرت رابطه عموم و خصوص من وجه مییابد. این دو استدلال در اموری مانند، شکل، تقریر، رویکرد و بهرهگیری از عقل عمومی بشر به جای فطرت، متمایز هستند؛ اما در بسیاری موارد مانند بالقوه بودن امور فطری، استدلال از طریق ذات اضافه بودن گرایش خداجویی، عدم استقلال وتکیه بر براهین دیگر در اثبات وجود خداوند به یکدیگر شبیه میباشند.
Machine summary:
"/> در بیان تقریر اشتیاق فطری (برهان اجماع عام) اذعان میدارد: همه قوا و احساس ذهنی و بدنی ما، متعلقات مناسب خود را دارند و وجود این قوا، وجود متعلقاتشان را در خارج ایجاب میکند.
5. انکار تلازم میان گرایش همگانی با وجود متعلق آن در خارج بر هر دو تقریر برهان فطرت و اجماع عام یک اشکال وارد است: آیا نمیتوان به یک امر موهوم (معشوق خیالی) عشق ورزید و به آن گرایش داشت؟ بر فرض که وجود قوای گرسنگی، شوق و میل شدید انسانها، وجود متعلقاتشان را در خارج ایجاب کند، اما چگونه شوق به وجود خداوند وجود او را اثبات میکند؟ (شیروانی، 1376: 184) شاید میل و شوقی در انسان باشد و بر آورده نشود.
(جوادی، 1375: 290 ـ 282؛ شاه آبادی، 1360: 240 ـ 238) گرایش خداجویی انسان نمیتواند متعلقی موهوم داشته باشد، زیرا که موهوم ناقص است و فطرت متوجه کامل است (امام خمینی، 1389: 184) طرفداران برهان اجماع عام نیز میتوانند پاسخ دهند، اگر معشوق فطری انسان تنها در ذهن باشد، دیگر موجودی کامل نخواهد بود، درحالیکه مفروض آن است که انسان فطرتا کمال مطلق را میجوید.
(ادواردز، 1371: 134 ـ 133) در باب برهان فطرت نیز میتوان ادعا نمود که اگرچه تقریر تضایف مفهومی و دارای اضافه بودن حقیقت محبت و امید، اصولی مسلماند، ولی بیش از این را اثبات نمیکنند که برای عشق و امید متعلقی وجود دارد؛ نمیتوان گفت این متعلق خدای کامل است، مگر اینکه خدا را از قبل توسط برهان یا براهین دیگری اثبات کنیم.