Abstract:
تحولات افغانستان برای جمهوری اسلامی ایران که دارای مرزهای طولانی با آن کشور است، دارای اهمیت زیادی است. حوادث 11 سپتامبر و حمله ایالات متحده به افغانستان و سرنگونی طالبان، بر اهمیت و حساسیت این کشور افزود. ایران و ایالات متحده در سرنگونی طالبان منافع مشترکی داشتند؛ اما این تفاهم مقطعی پس از اعلام ایران بهعنوان «محور شرارت» در ژانویه 2002 از سوی رئیسجمهور آمریکا، جورج بوش پسر برهم خورد و دشمنی بین دو کشور افزایش یافت و همین امر، دورنمای همکاری بین ایران و ایالات متحده در افغانستان را کاهش داد. با روی کار آمدن اوباما در سال 2009 و امضای توافقنامه برجام، احتمال رویارویی نظامی ایران و آمریکا کاهش یافت. هدف مقاله حاضر که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، پاسخ به این پرسش است که پس از سقوط طالبان، چه زمینههای همکاری و رقابت بین ایران و ایالات متحده آمریکا در افغانستان وجود داشته است؟ بهنظر میرسد ایران و ایالات متحده منافع مشترکی در ثبات و امنیت افغانستان داشته باشند. این منافع شامل کمک به دولت کابل، جلوگیری از قاچاق مواد مخدر، رسیدگی به بحران پناهندگان افغان، افزایش توانمندی نیروهای امنیتی افغانستان و ایجاد انگیزه برای آشتی ملی است؛ اما تحولاتی مانند امضای پیمان استراتژیک بین ایالات متحده و افغانستان، بر نگرانیهای امنیتی ایران افزوده است. خروج نسبی نیروهای آمریکایی از افغانستان، فرصتی دیگر برای تعامل دوباره با ایران پدید آورد. ایالات متحده آمریکا پس از یک دهه مداخله نافرجام، باید تهران را شریکی مناسب برای بهبود چشم انداز صلح و ثبات در افغانستان بهشمار آورد؛ اما تنش در روابط ایران و ایالات متحده و تضاد ساختاری دو کشور، تاکنون مانع این مهم شده است.
Machine summary:
اين منافع شامل کمک به دولت کابل ، جلوگيري از قاچاق مواد مخدر، رسيدگي به بحران پناهندگان افغان ، افزايش توانمندي نيروهاي امنيتي افغانستان و ايجاد انگيزه براي آشتي ملي است ؛ اما تحولاتي مانند امضاي پيمان استراتژيک بين ايالات متحده و افغانستان ، بر نگرانيهاي امنيتي ايران افزوده است .
از سويي ديگر، جمهوري اسلامي ايران حضور آمريکا در افغانستان را که مرزهاي طولاني با آن دارد، تهديدي براي خود ميداند؛ به ويژه اينکه امضاي پيمان استراتژيک بين ايالات متحده و افغانستان ، آن کشور را در موقعيت ممتازي قرار ميدهد.
حضور آمريکا در افغانستان ، در کنار حضوري که در ساير کشورهاي منطقه و به ويژه عراق دارد، فرصت هاي بيشتري را در اختيار اين کشور براي موضوعاتي نظير منابع انرژي در آسياي ميانه ، موضوع هسته اي ايران ، امکان تشديد تعامل و يا رقابت با روسيه در آسياي ميانه ، تنظيم مناسب تر نحوه تعامل با روسيه و هند و همچنين ، کنترل پاکستان را با توجه به جاه طلبيهاي منطقه اي و سلاح هسته اي که داراست ، قرار خواهد داد (بهرامي، ١٣٨٩: ٩).
اگرچه مقامات افغانستان با توجه به ابراز نگرانيهاي کشورهاي منطقه ؛ به ويژه ايران بر اين موضوع تأکيد دارند که هيچ کشوري از خاک افغانستان عليه کشور ديگري استفاده نخواهد کرد؛ ولي انعقاد پيمان استراتژيک ميان آمريکا و افغانستان به تثبيت حضور نيروهاي آمريکايي در افغانستان منجر خواهد شد و اين مسأله از آن جهت باعت نگراني ايران ميشود که در صورت حمله نظامي آمريکا به ايران ، ايالات متحده ميتواند از اين پايگاه ها عليه ايران استفاده کند.