Abstract:
چالش های نظم سیاسی کهن با نظم جدید در آستانهی قرن نوزدهم و بحران های نشات گرفته از آن، نخبگان سیاسی و روشنفکران ایرانی را متوجه ضرورت تامل در این باره و چاره اندیشی برای خروج از وضع موجود نمود. در عالم اندیشگی راه ها و راهکارهایی بی شمار برای خروج از این وضع پیشنهاد گردید، در ساحت عملی نیز به همان ترتیب. در این میان خواست تعدیل قدرت یکی از راهکارهای عمدهی نخبگان برای کارآمد نمودن نظم کهن و آماده سازی آن برای مواجهه با نظم نوین بود. نخبگان قاجاری در عصر پیشا مشروطه تلاش های اصلاح طلبانهی کلان و عمده ای را برای تعدیل قدرت سیاسی حاکم انجام دادند. عباس میرزا پیشگام این اقدامات بود و قائم مقام فراهانی قوام بخش این کوشندگی ها به شمار میرفت. در این بین، میرزا تقی خان فراهانی امیر کبیر ، نمایندهی اصلی و شاخص آرمان تعدیل قدرت بود. هرچند تلاش های این سه نفر در نهایت منجر به نهادینه شدن تعدیل قدرت در ساختار حاکمیت نشد ، اما راهی که باز نمودند بعدها توسط رهروان آنان پیموده شد و در نتیجه ی آن ، انقلاب مشروطه به وقوع پیوست. این مقاله به خواست این سه نفر در جهت نیل به تعدیل قدرت در کارکرد سیاسی آنان در دوران پیشا مشروطه و دلایل ناکامی شان می پردازد.
Machine summary:
از این منظـر سـوال ایـن اسـت کـه خواسـت تعدیل قدرت در پراکسیس (کردار) سیاسی نخبگان پیشا مشروطه چه جایگاهی داشت ؟ نخبگان پیشا مشروطه و خواست تعدیل قدرت در منابع تاریخی و پژوهش های صورت گرفته به تفصیل به کوشـش ها و تلاش هـای گـروه کـم شماری از نخبگان قاجاری اشاره شده است ١ که هر یک برنامه ای اصلاح طلبانه برای اصلاح و بهبـود امور ملک و دولت در پیش گرفتند.
نکته سوم و چه بسا مهم ترین موضوع از دیدگاه ما این است که عباس میرزا در ظاهر امر صـرفا به دنبال مدرن سازی جنبه های از ساختار سیاسی و اجرایی و امور نظامی کشور بود و مستقیما مقوله - ی تعدیل قدرت را پیگیری نمی کرد.
به عبارتی عباس میرزا شاهزاده ای تجدد گرا بود که نگاهش بـه قدرت سیاسی، همان نگاه سنتی بود، اما از دریچه بررسی ما پراکسیس سیاسـی عبـاس میـرزا از ایـن جهت اهمیت می یابد که مدرن سازی قدرت گام نخست برای انجام تعدیل قدرت است .
میرزا عیسی پدر قائم مقام نیـز در زمانی که وزیر عباس میرزا بود در ولایت آذربایجان نظمی فوق العاده ایجاد کرد او در نـزد عبـاس میرزا نهایت جهد و کوشش خود را برای اصلاح امور به کار بست وی به ضـعف اصـلی نظـام حـاکم درایران که همان ضعف بنیه نظامی بود پی برد و در اثر تدبیر ودرایت و بینش وتوصیه های اوبود کـه اقداماتی برای تشکیل ارتش نوین درایران صورت گرفت .